از جمله مسایل فلسفی که همانند بسیاری دیگر از موضوعات مربوطه، ریشه آن به فلسفه یونان باستان بر می گردد و در گذر زمان؛ هم به لحاظ وجودشناسی و هم معرفت شناسی، مورد بررسی و شرح و تفصیل تا حال بویژه در مشرق زمین قرار گرفته، مساله عقل فعال می باشد بنحویکه از یک سو دیدگاه هایی با لحاظ اینکه عقل فعال جزئی از نفس ناطقه انسانی است آن را مورد بحث قرار داده و از سوی دیگر دیدگاه هایی دیگر آن را بعنوان جوهری مجرد و مفارق از نفس انسانی مورد مداقه قرار داده اند. هم اکنون آنچه بر پایه اهم نظرات پیرامون عقل فعال در این تحقیق مد نظر است این می باشد تا با نگرشی جدید، و بویژه با لحاظ مواردی اساسی از قبیل اینکه نخست باید بدنبال یافتن جایگاه و کاربرد اصلی مقوله «عقل» بود و دوم از نقش تمام حواس پنج گانه با اولویت «شنوایی و بینایی» در کسب دانش غافل نبود؛ مساله فوق یعنی عقل فعال را مورد شناخت و تبیین قرار دهد. بعبارت دیگر و از منظر این تحقیق که به روش توصیفی، تحلیلی و استنتاجی با رویکرد بهره گیری از کالم الهی است؛ پرداختن به مساله پردامنه و تاریخی عقل فعال و تبیین و تحلیل و نتیجه گیری پیرامون آن؛ «تابعی» از شناخت «کارکرد عقل» بعنوان جزئی از نفس ناطقه انسانی و همچنین استفاده توامان از «شنیدن و دیدن امور»، بطریق اولی می باشد.