دانش آموزان نه تنها از لحاظ مشخصات ظاهری، بلکه از نظر خصوصیات اخلاقی، هوشی و روانی نیز با یکدیگر تفاوت دارند. بنابراین اگر بخواهیم تمام
دانش آموزان یک کلاس را با یک روش و به یک اندازه معین آموزش دهیم و انتظار داشته باشیم که تمام آنان مطالب را یکسان یاد بگیرند، درست مثل این است که به پای
دانش آموزان کفش هایی با اندازه یکسان بپوشانیم و انتظار داشته باشیم که همه آنها در این کفش ها به یک میزان احساس راحتی کنند و پاهایشان بدون هیچ گونه ناراحتی به رشد طبیعی خود ادامه دهند. همان گونه که مربیان اختلاف قیافه های انسانها را بدیهی می شمارند، باید تفاوت
توانایی ها و نیازهای
دانش آموزان را نیز طبیعی بدانند. معلم دانا و آگاه معلمی است که با
توانایی ها و نارسایی های گوناگون شاگردانش آشنا باشد و درس هایش را طوری تنظیم کند که آنها به طور گروهی یا انفرادی متناسب با
توانایی ها و قابلیت های خود پیشرفت کنند. تفاوتهای درون فردی افراد عالوه بر این که از نظر
توانایی ها و مهارت های گوناگون با یکدیگر تفاوت دارند، این مهارتها و
توانایی ها در خود شخص نیز به یک میزان نیست. برای مثال فردی ممکن است در مهارت های دستی یا مکانیکی بسیار ورزیده و ماهر باشد ولی همین فرد در تفکر انتزاعی یا مجرد، ضعیف باشد. برعکس فردی ممکن است از لحاظ تفکر و اندیشه فوق العاده قوی باشد ولی از نظر مهارتهای دستی یا وجود آوردن چیزی با دست هایش ضعیف باشد. مثال تفاوتهای درون فردی در حوزه آموزش بسیار زیاد است. فرض کنید دانش آموزی از نظر خواندن و نوشتن از حد متوسط کلاس پایین تر است ولی همین فرد در ریاضیات قوی تر از حد متوسط است.