شهرها در ایران به علل مختلف شکل گرفتند و حامل اتفاقات، رویدادها، انسانها، مکانها و زندگی آنها هستند. شهرهایی که از تحمل این همه بار سنگین خسته و فرتوت می شود و متاسفانه کسانی که خود را حامیان این شهرها می خوانند به جای آنکه به درمان این خستگی و درد بپردازند با عدم توجه و عدم هماهنگی صحیح با سایر مسئولان و متصدیان شهری به این فرتوتی و خستگی دامن می زنند. اتفاقی که اکنون در
بافت فرسوده شهری می افتد، در واقع ناهماهنگی ارگانهای مختلف و گاهی نیز عدم توجه کافی و دقت خاص این محدوده است که متاسفانه باعث پیچیدگی و مشکلات بیشتر این بخش ها گردیده است. موضوع
فرسودگی بافت های شهری در تمام کشورهایی که در راه توسعه گام برداشته اند وجود داشته و تمامی آنها به نوعی با آن دست به گریبان بوده اند. متاسفانه در ایران دخالت در این
بافت های شهری در یک چارچوب نظری و فلسفی خاص که اقدامات اجرایی را حمایت کند، نیز نبود یک نگرش سیستمی در غالب یک مدیریت واحد باعث به وجودآمدن مشکلاتی از این دست است. در این مقاله سعی بر این است که ابتدا
بافت فرسوده و مراجع دست اندرکار را به طور خلاصه شرح داده سپس با بررسی ساختار
برنامه ریزی در ایران به عمده مشکلات مدیریتی در
بافت های فرسوده شهری بپردازیم و مکانیزم های حل مشکلات را با دید کمی و کیفی بیان کنیم و با اتکا به نمونه ها راهکاری برای حل این مشکل شهرها بیابیم.