در بررسی تحولات سیاست خارجی
ایران در دوره معاصر، پرداختن به کیفیت روابط با کشورهای همسایه از اهمیت اساسی برخوردار است در میان کشورهای همسایه حفظ روابط با جمهوری
آذربایجان به عنوان کشوری که با فروپاشی شوروری از اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک برخوردار گشت همیشه مورد توجه خاص سیاست سازان و تصمیم گیران دولت
ایران بوده است. تا قبل از فروپاشی شوروری محدودیت های ناشی از عدم استقلال
آذربایجان امکان محدودی را برای توسعه تعاملات دو طرف فراهم می کرد، اما استقلال این جمهوری از شوروری زمینه های مناسی را برای بسط روابط با
ایران به وجود آورد. ابتدا نقش آفرینی متغیرها و عواملی مانند برخورداری از مشترکات تاریخی و فرهنگی پتانسیل مناسبی برای همکاری های اقتصادی به عنوان محرکه های گسترش روابط دو طرف قلمداد می شد اما از آن هنگام فرایند توسعه روابط دو کشور با موانع و عوامل بازدارنده مهمی مانند تفاوت در ماهیت حکومت ها، تداوم اختلافات در مورد رژیم حقوقی دریای خزر و برخورداری از جهت گیری های
سیاسیت خارجی رو به رو بوده است این مواقع نقش جدی در عدم توسعه حداکثری روابط
ایران و
آذربایجان داشته اند. در این مقاله سعی خواهد شد به این سوالات اساسی پاسخ داده شود که چه متغیرهایی در تنظیم رفتار سیاست خارجی
ایران تاثیر گذار هستند و اصولا منطق سیاست خارجی
ایران در قبال جمهوری
آذربایجان چیست؟ آیا گفتمان ایدئولوژیک نقشی در جهت گیری آن داشته است یا نه؟ موانع گسترش روابط فی ما بین کدامند؟