معمار ایرانی برای پیوند زدن هنرش به عالم ملکوت از غیر مادی ترین عنصر(نور)، در طراحی استفاده نموده است؛ تا به هنرش جنبه مقدس داده و نشان دهد که هم قالب و هم محتوای اثرش از یک سرچشمه نشأت می گیرد. او از
نور به عنوان موجودیتی دو گانه که یک بعد آن کالبدی و بعد دیگر آن معنایی است، هنرمندانه استفاده نموده و بدین وسیله نه تنها خود از طریق آفرینشش به کمال معنوی رسیده، بلکه سعی در نشان دادن ریشه آسمانی هنرش نیز داشته است. هدف از این بررسی کشف و درک پیام معمار و رمز گشایی معانی مستتر در ساختمانهای بجا مانده از ادوار مختلف و ارتباط فضاها با یکدیگر و نحوه نورپردازی آنها است.در این بررسی از روش تاریخی – تطبیقی استفاده شده است. بدین ترتیب که با سیر در تاریخ معماری سرزمینمان و بررسی انواع ساختمانهای موجود و مقایسه آنها با یکدیگر به چگونگی استفاده از
نور در فضاهای مختلف خواهیم پرداخت. در این راستا از مشاهده ، تحلیل و مطالعات کتابخانه ای نیز بهره برده شده است.نور تنها یک ضرورت فیزیکی نیست، بلکه ارزش روانشناختی آن در معماری بسیار مهم است؛ به همین دلیل علاوه بر استفاده کاربردی ، ارزش نمادین نیز دارد.معمار مسلمان سعی بر این دارد که جسم و سنگینی
ماده را با رنگ و
نور از بین ببرد و به تعبیر بورکهارت در معماری اسلامی
نور به بلور تبدیل شده است و به نظر می رسد که
ماده حضور ندارد.در این مقاله سعی بر این خواهد شد که با تحلیل فضاهای معماری ایرانی به تجربه
فضا با توجه به نورپردازی پرداخته و ماهیت معنایی آن مورد بررسی قرار گرفته و از تجربه نورپردازی معماری دیروز در فضاسازی معماری امروز بهره گرفته شود.