در دنیای امروز اگر به ساخت و بنا و به همان نسبت به محیط ، فضا، ساختار فضایی توزیع فضایی و بسیاری از اصطلاحات مکانی فضایی توجه نماییم در همه آنها بحث استاندارد ها از مهمترین موارد بنا در یک مجموعه محیطی و در قالبی هماهنگ و همساز با محیط شکل می گیرد. حتی مسئله فقر و ثروت ، توزیع نامتناسب عدالت اجتماعی ، نامتناسب بودن امکانات و ساختارهای زیر بنایی آلودگی ، بلایای طبیعی و … در اثر توسعه ناموزون بر محیط زیست طبیعی شکل گرفته است . زیرا بستر و بنای همه فعالیتهای انسانی در اثر رفتار های ناهنجار انسانی ممکن است آنچنان آسیبی بر آن وارد شود ، که دیگر راهی برای اصلاح و بهبود شرایط حاصله وجود نداشته باشد . از این روز بشر امروز به یک تفکر مثبت و نو اندیش رسیده است که اگر خواهان بقای طولانی بر روی زمین است ، می بایست اندیشه سازگاری و همگامی با محیط را در خود تقویت کرده و در جهت آماییدن و توان سنجی استعداد های محیط گام بردارد. بنابراین تفکر امروز به نوعی عدالت محوری در جهت محیط زیست و نحوه استفاده از آن رسیده است . چرا که اگر خواهان مساوات طلبی و عدالت محوری در جامعه باشیم باید به نقش محیط در توسعه فضایی یک ناحیه توجه خاص نموده و با ارائه یک مدل مناسب توان سنجی و استعداد شناسی در جهت رفع بنیانهای نامطلوب و ارتقای روشهای کارآمد گام برداریم .مبنای این روشها و مدلها ابتدا در مبحث
شناخت محیط زیست جای می گیرد که نقطه آغازین مطالعات
آمایش سرزمین است و اگر برمبناهای منسجم علمی مورد مطالعه قرارگیرد، میتواند زمینه ساز مطالعات کاملتر درحوزه های
ارزیابی محیط زیست ودر نهایت برنامه ریزی فضایی گردد . این مقاله بر آن است اصول و مبانی دیدگاههای شناختی را در مطالعات
آمایش سرزمین مورد بررسی وتجزیه تحلیل قرار دهد و روشهای مطالعاتی آن را مشخص نماید.