یکی از مشکلات اساسی در
برنامه ریزی فرهنگی در سطح ملی و نیز در سطحمدیریت شهری، عدم استقرار نظامی منسجم و هماهنگ در میان نهادهایفرهنگی و دستگاه های رسمی و غیررسمی در حوزه فرهنگی است که دلیل اینامر مهم تنوع و فزونی این نهادها است به صورتی که کمترین انسجام وهمگرایی در میان آن ها وجود ندارد. این امر موجب خنثی سازی عملکردها واتلاف منابع شده است. یکی از راه حل های این مشکل استفاده از رویکردماتریسی در
برنامه ریزی فرهنگی است. رویکرد ماتریسی به معنی ایجادهماهنگی و تقسیم کار در میان نهادها و دستگاه های مرتبط با یک مأموریتویژه فرهنگی است. مسائل مهم در اینجا نحوه تعیین نهادها، جلب مشارکتآن ها و شیوه تقسیم مسئولیت بین آن ها است که در این مقاله به آن ها اشارهمی شود. همچنین در این مقاله به مبانی نظری رویکرد ماتریسی در ادبیاترشته مدیریت و نظریه های علوم اجتماعی و نیز مضامینی مانند مهندسیفرهنگی، حکمرانی خوب شهری و مدیریت مشارکتی می پردازیم که پشتیبان ومؤید این ایده هستند. در ادامه سوابق تفکر ماتریسی در مصوبات مهمفرهنگی کشور را مرور می کنیم. امید آنکه نوشتار حاضر مبانی و جزئیاتمفهوم ماتریس در
برنامه ریزی فرهنگی را تا حدودی تبیین کند.