ابعاد انسانی، ساختاری -فرآیندی و فناوری، ستون ها و پایه های اصلی توسعه پایدار فناوری های جدید محسوب می شوند. عدم توجه به هریکاز عوامل نامبرده، می تواند زمینه عدم موفقیت را در بهره گیری از فناوری های جدید ایجاد کند. پرواضح است که ایجاد تعادل میان این سهبعد، بدون وجود راهبردهای دقیق، تعریف دقیق نقش ها و جایگاه ها، هدایت و
راهبری و پایش و نظارت بر حرکت در مسیر راهبردهای تدوینشده، امکان پذیر نخواهد بود. توسعه فناوری های هوشمند در صنعت حمل و نقل نیز از این قاعده مستثنی نیست. نزدیک به دو دهه است کهدر ایران موضوع هوشمندسازی حمل و نقل به طور جدی مورد توجه قرار گرفته است و به تبع آن، وجود انتظار بهره برداری جدی ازسرمایه گذاری های انجام شده در این حوزه (اعم از سرمایه های مادی و معنوی) دور از ذهن نیست. لیک آنچه مشاهده می شود، در مقایسه بایشرفت های سایر کشورها در دوره زمانی مشابه قابل مقایسه نیست.با این پیش زمینه و بر اساس اعلام نیاز شورای عالی هماهنگی ترابری کشور به منظور شناخت و رفع موانع موجود در توسعه حمل و نقلهوشمند در کشور با نگاهی نظام مند، ساخت یافته و سیستمی، عارضه یابی با رویکرد مطالعات مقایسه ای در این زمینه به انجام رسید. در اینمقاله که جمع بندی نتایج حاصل از این مطالعات است، تلاش شده است پس از ارائه تصاو یری از وضعیت توسعه حمل و نقل هوشمند درکشورهای آمریکا، نروژ، ژاپن و آفریقای جنوبی، از منظر ساختارهای و فرآیندهای هدایت سراسری و مدیریت، پیشنهادی برای
راهبری وهدایت نظام حمل و نقل هوشمند در ایران ارائه گردد. چرا که بر اساس نتایج مطالعات تطبیقی انجام شده، تمرکز بیش از حد بر ابعادفناورانه و بی توجهی به دو بعد دیگر به ویژه بعد ساختار ی- فرآیندی، علل بروز تعارض های جدی در این زمینه و به تبع آن عدم دستیابی بهاهداف اولیه می باشد.