صنایع دستی غرب مازندران به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی در عرصهی فرهنگ و هنر والای منطقه بازتابندهی ویژگی هایی است که نشان دهنده ی وضعیت هنر این دیار است. بیشتر هنرهای دستی منطقه شاخص هایی چون ریتم، تناسب، هارمونی درشکل و رنگ نقش ها را دارا هستند که تار و پود آن با زندگی مردم پیوند دارد. در سه هنر صناعی منطقه نمد، چادرشب و بافتنی های غرب مازندران حتی در شرق گیلان که به جهت فرهنگی و اجتماعی با غرب مازندران، نزدیکی و قرابت دارد
فرم های
انتزاعی 3 ،
هندسی 5 و طبیعتگرایی 6 دیده میشود. این نقش ها گاهی متشابه و گاهی هم غیرمتشابه هستند. اتصال نقش ها به صورت زنجیره ی به هم پیوسته و ریتم یکنواخت و تکرار را القاء میکند. تکرار، تنوع و قرینگی از مشخصات بارز هنرهای صناعی این منطقه است. این مقاله با هدف روشن شدن نقشینه های صنایع دستی غرب مازندران و دسته بندی نقش های آن در گونه های مختلف و تجزیه وتحلیل آن به جهت ساختار نقش ارائه میشود. خوانش تصویر نمد بر نگارهای طبیعی(به صورت عینی گرایانه)،
هندسی و
انتزاعی استوار است. اما درچادرشب و بافتنی هایی چون قلاب بافی و میلبافی نقش ها به دوگونه ی نقش های طبیعی و نقشه ای غیرطبیعی طبقه بندی شده است. نقش های طبیعی شامل واقع گرایی می باشد که از
فرم های طبیعت الگو برداری شده است؛ نقش های غیرطبیعی، شامل نقش های هندسی،
انتزاعی و نمادین است.