بررسی سیر تحویل نقش و جگاه سیاسی - اجتماعی زنان از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی abstract
در دوره
مشروطه حضور
زنان به شکل سازماندهی شده و منسجم نبوده و هر از چند گاهی تحرکات و فعالیت های پراکنده از سوی آنان دیده می شد؛ پارلمان
مشروطه نیز چه به صورت تئوری و قانونی و چه در عمل نه ادعایی از سهیم ساختن زن در عرصه سیاسی داشته و نه جنبش و اقدام خاصی از سوی
زنان برای مطالبه حقوق سیاسی شان ملاحظه نداشتند. در دوره پهلوی اول نیز اقدامات رضاشاه در پیاده کردن الگوی غربی و آتاتورک مآبانه، اگر چه در عمل باعث تعریف و توجیه آزادی های سیاسی و ورود
زنان به عرصه سیاست می شد، اما در واقع اقدام وی درکشف حجاب، آشفتگی بخش عمده یی از جامعه معتقد و مقید ایرانی به اصول مذهبی را برانگیخت و نتیجه یی ملموس و قابل انتظار در بر نداشت. در دوره پهلوی دوم نیز اصلاحاتی در راستای همان الگوهای غربی از سوی محمد رضا شاه صورت گرفت، اما برد چشمگیری نداشت و تصویر سنتی غالب در جامعه چندان رنگی نباخت. نقطه اوج حضور
زنان در عرصه سیاست، شرکت پیگیر آنان در قانون، سیاست تظاهرات علیه رژیم طاغوتی شاهنشاهی و سرانجام حق رای آنان در همه پرسی فروردین 1358 در تایید نظام جمهوری اسلامی بود. در تمام سالهای پس از انقلاب علما و فقها بر این تلاش بودند که با توجه به تاثیر مستقیم دین در نصو اجرای آن، چهره منعطف دین در موازین و تغییر آن با توجه به مقتضیات جامعه را فعال سازند. اگر چه سرعت ورود و فعالیت
زنان در عرصه های اجتماعی- سیاسی
زنان در حدود چهار دهه پس از انقلاب کند بوده است، اما پیش بینی می شود که تقویت و رشد حضور
زنان در محافل آکادمیک، زنانی بالنده و فرهیخته و نیروهایی پرانگیزه و آینده دار را به جامعه تحویل دهد که نقش های موثری در آینده کشور ایفا خواهند کرد.