موضوع تأمین مالی آموزش از جمله موضوعاتی است که در سراسر جهان با بحران جدی مواجه شده است. این بحران از یک سو بر اثر تقاضای فزاینده برای آموزش و از سوی دیگر به دلیل محدودیت عمومی منابع مالی در این بخش پدید آمده است. کشور ما نیز از مجموعهتحولات جهانی در دهه های اخیر جدا نبوده و بحران مالی موجود در بخش آموزش عمومی دنیا در کشور ما نیز آشکار شده است.اختصاص حجم قابل ملاحظه ای از منابع به آموزش عمومی، نیاز فرایند آموزش به منابع بیشتر و ارتباط آموزش با رشد و توسعه کشور و عدالت اجتماعیاز جمله دلایل توجه ویژه به موضوع تأمین مالی آموزش است.اصطلاح تأمین منابع مالی آموزش و پرورش عمومی به فرآیندی اطلاق می شود که به وسیله آن درآمدهای مالیاتی و دیگر منابع به منظور اداره مدارس ابتدایی و متوسطه تحصیل می شود و نیز طی آن این منابع در مناطق جغرافیایی مختلف به مدارس و انواع آموزش در سطوح مختلف تحصیلی تخصیص می یابد. این اصطلاح معمولاً به سطوح ابتدایی و متوسطه محدود می شود هر چند که گاهی برای مؤسسات پیش دبستانی نیز به کار گرفته می شود. از مرسوم ترین شاخص های معیار کفایتتأمین منابع، درصدی از تولید ناخالص ملی است که برای آموزش و پرورش به مصرف می رسد و یا سهمی از بودجه دولت مرکزی که خرج آموزش و پرورش می شود. استمرار تخصیص ناکافی منابع دولتی به آموزش و پرورش در طول سالیان متمادی این نظام را در انجام رسالت خود و تحقق اهدافش با مشکلات و محدودیتهای مالی جدی مواجه کرده است. تنگناهای شدید مالی در طی سال های گذشته ضمن انحراف توجه و نیروی برنامهریزان و مسئولان از ارتقای سط آموزش کشور به حل و فصل مشکلات مالی موج کاهش کیفیت خدمات آموزش شده است و این در حالی است که انتظار میرود نیاز آموزش و پرورش به منابع مالی بیشتر در طی سالهای آینده با شتاب بیشتریافزایش یابد.