تطبیق ( برخی از ) اندیشه های مولوی در مثنوی با نظریات روان شناسان در جهت آرامش روانی بشر abstract
تو یکی تُو نیستی ای خوش رفیق ! بلکه گردونی و دریایی عمیق سال ها پیش از نظریات روان پزشکان، بر این باور بود که در « مولانا جلال الدین محمد بلخی » نهان خانه ی روح و در پشت پرده های هزار لایه ی درون آد می، امیال و احساسات و ... مرموزی نهفته است که علی رغم غفلت بشر از وجود آن، منشأ اثر در رفتار و کردار اویند و پیوسته آدمی را به خیر و شر وا می دارند .
مولوی در »
مثنوی « همچون روان کاوی حرفه ای برای شناخت این لایه های نهانی وجود آدمی در اثنای ذکر حکایات و ابیا ت به ذکر نکاتی نغز و کارآمد می پردازد . و با این روش، آدمی را در شناخت هرچه بیشتر خود و دیگران و رفع نقص ها و ... و در نتیجه رسیدن به آرامش روانی – روحانی هدایت می کند . در این جستار، نگارنده، بر آن است تا با مطالعه و بررسی کتب روان شناسی و ... و تطبیق آن با
مثنوی – اثر سترگ
مولوی – بدین نتیجه رسد که
مولوی تنها یک عارف نیست، بلکه روان کاوری ماهر و روان شناسی کاردان در زمینه شناخت افکار درونی بشر و درمانگر بیماری های روحی و روانی آدمی است . عمده ترین عناوین و نتایج موردبحث از مطالعات انجام شده ( در این مقاله ) به شرح زیر است : - در باور روان کاوانه ی مولوی، ضمیر ناخودآگاه بشر، منشأ بروز بسیاری از اعمال و رفتار اوست . - طرح حکایت شاه و کنیزک به عنوان شاهدی از روان کاوری
مولوی و رسیدن به این نتایج که : الف ) ارتباط » پیر « با » مرید « در تعالیم
مولوی ( و دیگر عارفان ) و چگونگی د رمان روح بیمار مرید، شباهت بسیاری با ارتباط » درمان گر « و » بیمار « در دانش روان شناسی دارد، به باور
مولوی شناخت گره خوردگی های عاطفی تنها از عهده ی » پیر « بر می آید . ب ) بی تابی و اضطراب، پریشانی آدمی را شدت می بخشد و در نهایت، قوه ی ادراک او را از میان می برد - کاوی دین و نیز در نظرگاه مولوی، گاه برخی از گناهان مقدمه تعالی روح بشر می گردند . مطابق نظریات روان -
مثنوی در این باب نگرش روان کاوانه ی
مولوی به مساله قیاس به نفس و عوارض آن با طرح چند حکایت از-پیرچنگی ... فرافکنی از نظر گاه
مولوی و روان شناسان و بررسی عوارض آن - پندارپروری روان شناسانه ی
مولوی و حکایت - و ...