سیویلیکا را در شبکه های اجتماعی دنبال نمایید.

ارزش روش های مختلف تشخیص هیداتیدوزیس در نشخوارکنندگان بزرگ

Publish Year: 1389
Type: Journal paper
Language: Persian
View: 497

This Paper With 8 Page And PDF Format Ready To Download

Export:

Link to this Paper:

Document National Code:

JR_VTJ-23-2_010

Index date: 28 January 2017

ارزش روش های مختلف تشخیص هیداتیدوزیس در نشخوارکنندگان بزرگ abstract

بیماری هیداتیدوز ناشی از رشد متاسستود granulosus Echinococcus در اندام های مختلف بدن میزبان های واسط است که انتشار جهانی دارد. ایران در گروه مناطق هیپراندمیک هیداتیدوزیس می با شد. براین اساس ارزیابی واکنش آنتی ژنی در مجاورت با آنتی سرم تهیه شده از گاو )256راس( و گاومیش )132راس( در مقایسه با یافته های کشتارگاهی و مولکولی انجام شد. آنتی ژن محلول از تغلیظ مایع کیست هیداتید و سونیکه کردن پروتواسکولکس ها تهیه شد. سرم ضدمایع کیست و پروتواسکولکس از ایمن سازی خرگوش تهیه گردید. استخراج DNA از پرتواسکولکس انجام شد و قطعه bp688 از ژن nda1 تکثیر گردید. در مشاهدات کشتارگاهی، 4/18درصد گاوها و 3/8درصد گاومیش ها آلوده به کیست هیداتید در کبد و ریه بودند. در صورتی که موارد مثبت آلودگی در روش مولکولی برای گاو 1/26درصد و برای گاومیش 3/14درصد بود. در روش دات الیزا موارد مثبت آلودگی برای گاو 7/22درصد و گاومیش 8/11درصد بود. در مقایسه با یافته های کشتارگاهی، حساسیت و ویژگی آزمون دات الیزا برای نمونه سرم های گاوی، به ترتیب، 01/81درصد و 95درصد بود. در حالی که حساسیت و ویژگی آزمون برای نمونه سرم های گاومیش 12/77درصد و 32/96درصد تعیین گردید. در گاومیش، ارزش تشخیصی روش مولکولی با حساسیت 2/91درصد و ویژگی 99درصد بود. در حالیکه حساسیت و ویژگی تشخیص مولکولی کیست هیداتید گاو به ترتیب 4/97درصد و 4/99 درصد بود. مقایسه یافته های آزمون سرمی به روش دات الایزا با روش تشخیص مولکولی نشان داد که حساسیت و ویژگی آزمون دات الیزا کمتر می باشد ولی اختالف آماری معنی داری وجود نداشت )05/0>P .)با توجه به نتایج بدست آمده در این مطالعه، تکنیک دات الیزا می تواند به عنوان یک روش غربالگری کیست هیداتید برای نمونه های سرمی گاو و گاومیش توصیه گردد.

ارزش روش های مختلف تشخیص هیداتیدوزیس در نشخوارکنندگان بزرگ Keywords:

ارزش روش های مختلف تشخیص هیداتیدوزیس در نشخوارکنندگان بزرگ authors

محمد یخچالی

دانشیار بخش انگل شناسی، گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه

احمد مرشدی

دانشیار بخش ایمنی شناسی، گروه میکروبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه