کاربست آزمایش انتخاب گسسته در تصمیم گیری های مدیریتی در سطح خرد و کلان

امروزه مساله شناسایی و ارزشگذاری ترجیحات آحاد جامعه به یکی از مسایل مورد توجه سیاستگذاران و مدیران در سطوح خرد و کلان تبدیل شده است. اهمیت این موضوع نشات گرفته از محدودیت منابع در اختیار جوامع و بنگاه ها است. به بیان دیگر، سیاستگذاران در حوزه های مختلف یا تولیدکنندگان تلاش می کنند با شناسایی سلایق و ترجیحات جامعه هدف خود، سیاست هایی را به اجرا درآوردند و یا کالاها و خدماتی را تولید کنند که تا حد امکان مطابق با خواست و ترجیحات جامعه هدف باشد تا در اجرای آن با مشکل مواجه نشوند و از هدر رفت منابع محدود جلوگیری کنند. یکی از ابزارهای متداول مورد استفاده در این رابطه آزمایش انتخاب گسسته است. با استفاده از این رویکرد، می توان ترجیحات افراد را نسبت به مولفه های گوناگون تشکیل دهنده سیاست ها، کالاها و خدمات، شناسایی و اولویت بندی کرد. می توان توسعه سیاست ها یا توسعه محصولات و خدمات جدید را مبتنی بر خواست و سلیقه جامعه هدف طراحی و اجرا کرد. امروزه آزمایش انتخاب گسسته(DCE) کاربردی ترین رویکرد مدل سازی انتخاب در ادبیات اقتصادی محسوب می شود. اما عدم آشنایی محققان کشورمان با مفاهیم نظری و کارکردهای این رویکرد باعث شده علی رغم استفاده روزافزون آن در مطالعات کاربردی در سطح بین الملل، کمتر مورد استقبال و استفاده پژوهشگران و سیاست گذاران داخلی قرار گیرد. در مقاله حاضر تلاش شده است، ضمن تبیین و تشریح رویکرد آزمایش انتخاب گسسته، کارکردهای آن و نیز مراحل اجرای آن به صورت مرحله به مرحله توضیح داده شود.

Keywords:

ترجیحات , سیاستگذاری , توسعه محصول جدید , آزمایش انتخاب گسسته