مقدمهای بر بنیانهای نظری کارآفرینی (با رویکردی به نظریه های اقتصادی کارآفرینی ) abstract
جستجوی بنیانها و مبانی نظری
کارآفرینی اساس این مقاله است و سعی شده است سیر تکوینی نظریههای
کارآفرینی شناسایی شود. این مقاله تلاشی در جهت تعریف، شناخت و تبیین علت وجودی و رهیافتهای نظری
کارآفرینی است. میخواهیم مشخص کنیم که در شکلگیری نظریه کارآفرینی، کدام یک از مکاتب و در هر مکتبی کدام نظریه میتواند موثر واقع شود. در سیر تکامل اندیشه های
کارآفرینی میتوانیم نظریههای
کارآفرینی را در قالب مکاتب : الف) مکاتب اقتصادی
کارآفرینی ؛ ب) مکاتب روانشناسی کارآفر ینی؛ ج)مکاتب جامعهشناسی کارآفرینی؛ د)مکاتب مدیریتی
کارآفرینی ؛ ه)مکاتب فرصتها ؛ دستهبندی کنیم(قربانی،1393 .(اگر توضیحات و روشهای انجام کار در
کارآفرینی را که طی سالها پذیرش عام یافته و رشد پیدا کرده نظریههای ابتدایی
کارآفرینی بدانیم آنگاه میتوان با توجه به مکاتب اشاره شده، حداقل پنج نوع نظریه (نظریههای اقتصادی کارآفرینی، نظریههای روانشناسی کارآفرینی، نظریه-های جامعهشناسی کارآفرینی، نظریههای مدیریت کارآفرینی، نظریههای فرصتهای کارآفرینی) در باب
کارآفرینی تشخیص داد. در مقاله حاضر، ضمن تحلیل بنیانهای این پنج دسته نظریه به دنبال این پرسش هستیم که نظریه عمومی
کارآفرینی با کدام یک از بنیانهای نظری اقتصاد، روانشناسی، جامعهشناسی، مدیریت و فرصت قابل تبیین است. هدف از بررسی و شناخت بنیان های نظری
کارآفرینی : الف) نقد نظریههای
کارآفرینی گذشته و موجود ، ب) تولید نظریههای جدید کارآفرینی؛ میباشد. و هدف از نظریهسازی و
نظریهپردازی در
کارآفرینی برای خدمت به پیشبرد دانش
کارآفرینی است. رشتههای علمی همیشه از یکدیگر وام می گیرند، اما تا زمانی که نظریههای اصیلی از آن مفاهیم تدوین نکنند، پیشرفت نمیکنند.
کارآفرینی میدان پژوهشی نوپایی است، اگرچه بسته به این که در تعیین خاستگاههای این حوزه تا چه حد سختگیری کنیم.کارآفرینی حداقل صدها و شاید هزاران سال مرسوم بوده است .میتوان به نظریههای زیادی اندیشید که در
کارآفرینی قابل استفادهاند اما اندیشیدن به نظریه
کارآفرینی ( نظریه ای که از رشته دیگری وام گرفته نشده باشد) دشوارتر است . بنابراین کارآفرینی، در مقام رشته پژوهشی ، به نظر گسیخته و فاقد یگانگی است.