با
رشد شهرنشینی ، شهر برای کودکان غیرقابل دسترس شده و کمتر پاسخگوی نیاز آن هاست و به طور همزمان ارتباط
کودک با طبیعت و محیط های طبیعی محدودتر می شود . رواج زندگی آپارتمان نشینی فرصت لازم برای بازی آزاد کودکان را سلب می کند . دامنه فعالیت کودکان جدا از واحدهای مسکونی کوچک و بزرگ به مدرسه هایی اغلب شلوغ و متراکم و با فضاهای ناکافی و پارک هایی که قسمت کوچکی از فضاهای آن ها به تاب و الاکلنگ اختصاص یافته و چند فضای ورزشی ، محدود شده است . مسیله این است که در جامعه مدرن امروزی : چگونه
گرافیک محیطی با زبان تاثیرگذارش می تواند ، نقش مهمی در روند
رشد شخصیتی ، ذهنی و اجتماعی کودکان در محیط های آموزشی – تفریحی داشته باشد . فرضیه : به نظر می رسد
گرافیک محیطی یکی از عمده ترین عوامل تاثیرگذار بر
رشد و آموزش کودکان در محیط های آموزشی و تفریحی می باشد .در مبانی طراحی شهری همواره به
کودک به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار نگریسته می شود .اما علارغم این توجه ، مدافعان همین مبانی وقتی پا به عرصه طراحی می گذارند کودکان را از یاد برده توجهی به آنها نمی کنندو شهری غمگین و افسرده برای این ساکنان کوچک بوجود می آورند . کودکان نیازمند محیط هایی هستند که آنها را مخاطب قرار دهد و به چالش وادارد، این محیط ها علاوه بر جذابیت باید کودکان را به مشارکت نیز فرا خوانند . در پایان نتایج حاصل از این مقاله ما را به این باور می رساند که
گرافیک محیطی با زبان تاثیرگذارش، ساده وارد دنیا کودکان می شود و یکی از عمده ترین عوامل تاثیرگذار بر
رشد و آموزش کودکان در محیط های آموزشی و تفریحی می باشد .