بازتاب آموزه های دینی در فرهنگ ایرانی و بنیادهای دگریار ناهمتراز

Publish Year: 1388
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 451

This Paper With 39 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_QJSS-16-46_001

تاریخ نمایه سازی: 23 دی 1396

Abstract:

وقتی حرکات عضلانی آدمی ( تکنیک های بدن) به قول مارسل موس پدیده ای فرهنگی اند آنگاه رفتارهای مشارکتی و ضد مشارکتی آدمی از همکاری ایثارگرایانه تا جنگ و ستیزخواهانه بی شک امور فرهنگی به شمار می آیند. از سوی دیگر بین فرهنگ ها و آموزه های دینی ارتباطی دراز هنگام و متقابل وجود دارد. و فرهنگ ایرانی یکی از نادر فرهنگ های جهان است که چند هزار سال است به قول فرایزر به آستانه ادیان تک خدایی از گونه انتزاعی و روحانی ناب آن وارد شده است. این راه دراز و آموزه های آن، هم در چند و هم در چون (کم و کیف) همکاری های تاریخی و فرهنگی وی موثر بوده است. انگار متناظر با عبور از ادیان با خدایان جسمیت گرا به ادیان روح گرا و تصعید یافته و تعالی گرا (فرا رونده)، با همکاری های عینت گرا و منفعت گرایانه به سمت و سوی همکاری های خالص تر و رها شده از هدف های دنیوی و منفعت گرایانه به سمت و سوی همکاری های منزلت گرایانه، تشفی طلبانه و آخروی سوق داده است. به نظر می رسد تکایف یاریگری در فرهنگ ایرانی و تبلور آموزه های دینی در فرهنگ ایرانی، نوعی عایق زدایی عاطفی را به همراه داشته که سطح توقعات ایرانیان را از همکاری های خود یارانه و همیارانه که آرزوی اجتماعیون تعاون طلب غرب بوده - به سمت و سوی همکاری های دگریارانه سوق داده است. بخشی از این همکاری های دگریارانه به وفور در فعالیت های روزمره و گذرای ایرانیان ساری و جاری بوده است، و بخش دیگری از آن به ویژه ار نوع دگریاری ناهمترازانه در ایستاندن مال وقف در آیین نیاکان زردشتی ما و آیین مقدس اسلام متجسد و متجلی شده است. بنیادهای دگریار ناهمترازانه در طول تاریخ، افزون بر موضوعات صرفا مذهبی، گستره وسیعی از اهداف انسانی و خیرخواهانه را در بر داشته است، و نیازهای گوناگون آدمیان را در بر می گرفته و گاه دامنه اهداف گوناگون آن از نیازهای بشر دوستانه عبور کرده و گاه حمایت از جانوران اهلی، وحشی و درختان را نیز در بر می گرفته است. تامل در این یاریگری های تجسد یافته از منظر نظری نیز می تواند برای بحث سه ربع قرنی همکاری یا ناهمکاری فرهنگ ایرانی - که دنباله آن تا بهار 1389 نیز کشیده شده است مفید باشد. البته به شرطی که روشنفکران ایرانی بخواهند از واقعیت و میدان به قول مالینوفسکی - به سمت نظریه حرکت کنند و اینکه بپذیریم که هم واقعیت وجود دارد و هم قابل شناخت است

Authors

مرتضی فرهادی

استاد مردم شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشکده علامه طباطبایی