امروزه نقش
تعامل بین
دانشگاه و
صنعت در توسعهی پایدار به اشکال مختلف توجه بسیاری از اندیشمندان وصاحبنظران را به خود جلب کرده است. بسیاری از کشورهای جهان به ویژه کشورهای صنعتی و پیشرفته به این مهم پرداخته اند، به گونهای که در برنامه های کوتاهمدت و بلندمدت آنان، نظام آموزش عالی و نیز رابطهی بین این دو پدیده )دانشگاه و صنعت(، جایگاه چشمگیری را به خود اختصاص داده است. همکاری
دانشگاه و
صنعت از مصادیق توافقهای قراردادی است که در خصوص فعالیتهای علمی و پژوهشی و شرکتهای تجاری صورت می-گیرد. این همکاری معمولا با هدف دستیابی به توان علمی
دانشگاه و تجربههای
صنعت و استفاده از آنها صورت میگیرد. به طور کلی ارتباط
دانشگاه و
صنعت شکل توافقهای رسمی و غیررسمی میان این دو نهاد است که با هدف دستیابی به موفقیتهای بیشتر ایجاد میشود. مقاله حاضر با هدف تبیین راهکارهای
توسعه تعامل دانشگاه و
صنعت به شیوهی توصیفی و از نوع تحلیل اسنادی تدوین شده است. نتایج اصلی پژوهش نشان میدهد که
دانشگاه در
هزارهی سوم نقشآفرین اصلی تحولات اجتماعی بوده و در واقع کانون اصلی تربیت نیروی انسانی متخصص و آموزشدیده به حساب میآید که با برخورداری از ایدهها و اندیشه های نو میتواند هر لحظه در شریانهای حیاتی جامعه که حرکت رو به رشد دارد نیروی نوینی را تزریق نموده و
صنعت نیز با به کاربستن ایدههای نوظهور دانشگاهیان میتواند اندیشهی توسعهی اقتصادی و اجتماعی جامعه را محقق سازد.
تعامل فزآیندهی بین
دانشگاه و
صنعت با ایجاد رشد در سطح دانش و فناوری و با دامن زدن به
توسعه ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در سطح گسترده، توسعهی پایدار را برای کشور به ارمغان میآورد.