اصولا توسعه چه به مفهوم اجتماعی و چه انسانی و چه در معنای فیزیکی و کالبدی در فضا و مکان صورت می گیرد. این فضا از فرد وخانواده شروع می شود و تا سطح بین المللی ادامه می یابد. تمایز و تفکیک این فضاها از آنجا اهمیت پیدا می کند که هر نوع مداخله یابرنامه ی توسعه نیز در فضاهای مختلف،اشکال و معنای متفاوتی به خود می گیرد و به طوری که از برنامه های توسعه فرد و خانوار نمیتوان انتظارتوسعه منطقه ای و ملی را داشت و بلعکس.تجربه سال ها کاربرد رویکردهای مختلف توسعه نشان داد که بدلیل تنوع جوامعانسانی نمی توان برای همه آنها نسخه واحدی را تجویز نمود.در همین راستا و با ورود دیدگاه های جامعه شناسی به عرصه توسعه به خصوص از دهه 1990 ،فرضیه های جدیدی برای حل مشکلاتمحلی نظیر فقر، بیکاری، نابرابری و... مطرح شد. دراین شرایط ،نظریه های سرمایه اجتماعی ،حاکمیت یاری ،با هدف تقویت نهادهای محلی و توانمند سازی مردم و ایجاد ظرفیت در جهت رونق بخشی به وضعیت اقتصادی و اجتماع محلی و نیل به توسعه مطرح شد.در نگاه جدید مبحث توسعه محلی وارد مباحث توسعه گردید.توسعه محلی در واقع بعنوان بخشی از فضا و نظام توسعه ای مطرح شد که در محدوده جغرافیایی و فضایی مشخص، رهیافت هایمشارکتی و توانمند سازی جوامع محلی را در اولویت قرار می دهد. در این باره رویکردهای مشارکتی حضور پررنگ تری پیدا کردند. دررویکرد جدید، مشارکت مردم در تصمیم گیری و ورود افراد به عرصه برنامه ریزی به یک اصل مهم تبدیل شد.در این مقاله ،توسعه محلیدر کلیت بیان می شود و در ادامه مهم ترین ابعاد و فاکتورهای دخیل در توسعه محلی که عبارتند از مشارکت، توانمند سازی، سرمایهاجتماعی مطرح شده و مهم ترین اهداف و رویکردهای توسعه محلی که شامل رویکردهای دارایی مبنا و نیازمبنا است بررسی خواهند شد.