هنر و ادبیات بازتاب اندیشه های سیاسی و اجتماعی یک جغرافیا و یک کشور است.تقدیرگرایی یکی از عوامل فرهنگی و اجتماعی است که در درون جامعه شکل میگیرد و در حقیقت بیانگر علم کلام،
باورهای عامیانه و سنتهای اجتماعی آن جامعه است. تقدیر در لغت به معنای اندازهگرفتن چیزی با چیز دیگر، رزق و روزی و جریان یافتن فرمان خداست اما در اصطلاح به سرنوشت از پیش تعیین شدهی انسانها اطلاق میشود که غالبا غیر قابل تغییر است. واژه تقدیر در مفهوم سرنوشت، قضای الهی و جریان یافتن فرمان خداوند و روزی بخشی ایزد بر بندگان در متون نظم و نثر فارسی فراوان به کار رفته است. در این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسشها بوده ایم: میزانتقدیرباوری در جامعه قرن ده براساس اشعار کلیم کاشانی چقدر است و خود را در چه مضامینی نشان میدهد آیا تغییر حکومت و در پی آن تغییر مذهب رسمی تاثیری در این باورها داشته است میزان تاثیر پذیری کلیم از زندگی درباری و زندگی مردم عادی چه میزان بوده است شعر کلاسیک ایران بخصوص شعر کلیم به لحاظ افکار و عناصر هنری دارای صبغههای متفاوتی از تقدیرگرایی است. شعر کلیم کاشانی به لحاظ رویکرد اجتماعی و انتقادی دارای افکار و اندیشه های بسیاری است، شعر او در امتداد تاریخ شعر فارسی ادامه جریان پیوسته ی اندیشه های ایران پیش و پس از اسلام است به همین دلیل شیوه های تقدیرگرایی در شعر کلیم مبتنی بر تقدیرگرایی ایران پیش از اسلام و ایران بعد از اسلام است، بنابراین تغییر حکومت و مذهب نیز نتوانسته باورهای کهنی هم چون تقدیر و جبرگرایی را از بین ببرد و یا تغییر دهد. در اشعار کلیم کاشانی توجه به تقدیر باوری بسیار زیاد است، از نظر او تقدیر قابل تغییر نیست و آدمی باید تقدیر ازلی را بپذیرد. کلیم برای بیان چنین مفهومی از کلمات مترادف و یا در معنای نزدیک به هم مانند سرنوشت، قسمت، بخت و دهر استفاده میکند. این مقاله انواع تقدیرگرایی را درشعر کلیم، با تکیه بر مجموعه اشعارش بررسی میکند.