انسان از طریق دیدن، شنیدن، لمس کردن و ... با جهان پیرامون خود پیوند دارد و هر اندازه این پیوند قوی تر باشد، وسعت فکر و اندیشه بیشتر و دامنه خیال گسترده تر است.بدیهی ترین عامل پیوند
معماری و هنر های نمایشی، ارتباط این دو هنر با زندگی و فضای زندگی است.این دو از جنبه های متفاوتی مقایسه شده اند زیرا ویژگی ها و خاصیت شان به گونه ای است که باعث شده تا این ارتباط بیشتر شود. ویژگی هایی مانند فرم، حرکت، ریتم، زمان، هارمونی، رنگ، صدا، نور، سایه، منظر و بسیاری موارد دیگر که
اشتراک بین
نمایش و
معماری را محکم تر می کنند.از این هنر ها به عنوان واسطه ی اصلی تفسیر خلاقانه از
فضا استفاده می کنند.
نمایش جنبش و
حرکت بدن انسان در
فضا و در خلال زمان است و از سوی دیگر
معماری و کیفیت فضایی آن توسط
حرکت بدن در خلال زمان در درون آن تجربه می شود.در هنگام اندیشیدن به فضایی که برای بدن و توسط آن خلق شده، به عنوان محتمل ترین نقطه
اشتراک بین هنر هاینمایشی و معماری، می توان به این نکته رسید که در طراحی
فضا می توان از کانسپت های مشترکی بهره برد. یا به خدمت گرفتن کانسپت های فضایی آنگونه که در
نمایش درک می شوند برای غنا بخشیدن به طراحی فضای معمارانه، می توان به پروسه خلاقانه در گذر از تبادل ایده بین دو نظام هنری اشاره کرد.