حق موضوع بیع

نظر به اینکه در ابتدا (مال) مفهوم گسترده ای نداشت و در گذشته به اشیای مادی اختصاص داشت ولی تکامل و پیشرفت زندگی آن را از این معنای ابتدایی و محدود خارج ساخت، اینک چیزهایی از قبیل حقوق ارتقاقی و حق تالیف و احترام به حق سرقفلی و به طور کلی حقوق مالی داخل در اما شمرده می شود. پسماند به اشیای غیر مادی اطلاق می شود و ذلک هنوز اظهار برخی از نویسندگان حقوق و دادرسان و به ویژه سردفتران اسناد رسمی با این موضوع که مال منحصر به اشیای مادی نیست و انس نگرفته و در شناختن حقوق مالی به عنوان نماد تردید دارد و حتی در اسناد انتقال حقوق مالی و امتیازات دیگر حقوقی از قبیل پیش تلفن یا سرقفلی مغازه ها و فروشگاه ها، به جای تنظیم (بیع نامه) از (صلح نامه) و ماده ده قانون مدنی استفاده می کنند . و هنوز نیز پس از دادرسان معتقدند که حق سرقفلی را نباید در شمار اموال موجود درآورد. لذا در این باره که آیا می توان حق سرقفلی را به عنوان یک حق مالی توصیف نمود یا خیر. به ویژه که در این مقاله به دست می آید این است که باید تکلیف بیان در قانون مدنی را به معنا و مفهوم وسیع تری به کار بریم، چنان که در فرانسه و مانند آن طلب نیز می تواندمبیع واقع شود و ضرورتی ندارد که مبیع از اعیان باشد و در واقع آنچه مورد نقل و انتقال و دادوستد واقع می گردد حقوق مالی است و در عقود تملیکی مانند بیع ، فروشنده حق مالکیت و رابطه اعتباری و قراردادی و معنوی خود را با موضوعش به خریدار منتقل می نماید. بنابراین آنچه منطقی به نظر می رسد این است که از عقد بیع به تملیک مال یا انتقال مالکیت در برابر عوض گفته شود خواه مبیع عین باشد یا حق .

Keywords:

مبیع , حقوق مالی , عین , حق سرقفلی