درفرهنگ معین، زیبایی به حالت وکیفیت تعریف شده است: زیبایی نظم وهماهنگی است که همراه عظمت وپاکی در شی وجود دارد وعقل، تخیل وتمایلات عالی انسان را تحریک می کند . در زبان عربی، جمال به زیبایی فراوان ناشی از ترکیب بجا ومتناسب چند چیز در حداقل ممکن می گویند وحسن علاوه بر دلپسندی بر نیکی هم دلالت دارد (معین 1362). در یونان باستان زیبایی کالون خوانده می شد و درنظر فیلسوفان آن عصر صفتی بود که در دورن انسان سرور و رضامندی ایجاد می کرد و به قول افلاطون یکی از مفاهیم سه گانه ای به شمار می رفت که احکام ارزشی به آن ها منسوب بود و عبارت بودند از: زیبایی، حق، خیر (صلیبا1366). در این مقاله ابتدا به تعریف زیبایی می پردازیم، در مورد مبانی فلسفه
زیبایی شناسی در
معماری و
منظر شهری صحبت خواهیم کردمعیارهای زیبایی در حیطه
معماری را مورد بررسی قرار می دهیم. دیدگاه های بزرگان فلسفه در مورد
زیبایی شناسی و هنر را نیز با هم مقایسه می کنیم. بر اساس نتایج به دست آمده
زیبایی شناسی به چه طریقی می تواند در فضاهای شهری و
معماری می تواند بیشتر کمک کند تافضایی هنری ایجاد شود.