اخلاق در کسب و کار از دهه آغازین 1990 میلادی نظر بسیاری از دانشمندان را به خود جلب کرده است . پس از انقلاب صنعتی، اکثر سازمان های تجاری و صنعتی با زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی، به تدریج به کسب منافع بیشتر خود میاندیشیدند و با مشتریان، سهامداران، عرضهکنندگان مواد اولیه، اعتباردهندگان و نیز جوامع محلی و جهانی و محیط زیست سر ستیز داشتند، در صورتی که با شروع دهه 91 تجدید نظر در رفتارهای سازمانی و پرداختن به رعایت اصول اخلاقی، ولو در حرف و سخن،مورد توجه و عنایت مدیران سازمانهای بازرگانی و صنعتی قرار گرفت . در این مقاله سعی بر آن است با بررسی ادبیات موجود اخلاق کسب و کار و رویکردهای گوناگون آن در جهان نشان دهد، اخلاق کسب و کار با چالش های عملی و نظری متعددی روبه رو است و با پیشرفت جهانیشدن در آینده، این چالش ها پیچیدهتر خواهند شد . رویکردهای متفاوت به اخلاق کسب و کار، اغلب خودجوش بوده، فقط از یک دیگر میآموزند. اخلاق کسب و کار به صورت رشته علمی، نیازمند شبکه سازی و جهانی شدن است در این صورت بهتر میتواند رهنمودهای اخلاقی را برای انجام کار عملی تجاری تدارک ببیند . هدف نهایی این رشته آن است که کیفیت اخلاقی تصمیمگیریها و عملکردها را در همه سطوح کسب و کار بهبود بخشد .