یادگیری مادام العمرامروزه به عنوان یک نیاز و ضرورت مورد توجه نظام های تعلیم و تربیت و به عنوان فرآیند تغییر و تحول، توسعه و دوباره سازی دانش موجود ضامن موفقیت افراد یک جامعه است. لذا پایه گذاری آن بر بستر فرهنگی ومبانی فلسفی بومی حایزاهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی مبانی و اصول
یادگیری مادام العمر و با رویکرد کیفی به بررسی این مبانی پرداخته است. روش تحقیق ، تحلیلی – استنتاجی است، لذا در مقام تبیین از روش تحلیل اسناد مرتبط با موضوع استفاده و در نتیجه گیری استنتاج اهداف و اصول نظام
یادگیری مادام العمر انجام شده است.یافته های پژوهش نشان می دهد که یادگیری مادام العمربراساس
حرکت جوهری و بازتعریف
نفس امری ضروری است، زیرا این دو مبنا استمرار و تدریج تعلیم و تربیت را در بردارد، همچنین به واسطه تشکیک در وجود، تربیت و یادگیری در یک حرکت پلکانی و اشتدادی متناسب با شرایط فراگیر و در واقع سعه وجودی صورت می پذیرد تا مراتب ادراک را طی کند و از یک وجود تاثیر پذیر به وجود آفرینشگر تبدیل گردد و در واقع مسیر کمال را با خلاقیت و یادگیری خودراهبر ادامه دهد.لذا یادگیری محدود به دوره و سن و شرایط خاص نیست و همچنین مختص به سوادآموزی نیست و مهارت های دیگر را هم در بر می گیرد، اصول استخراج شده مبنای این نوع از نظام یادگیری است