سازه انگاری به مثابه فهم نوین در روابط بین الملل و سیاست خارجی: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران abstract
سیاست خارجی کشورها را می توان براساس رویکردهای مختلف مورد ارزیابی قرار داد. هدف این پژوهش معرفی نظریه
سازه انگاری (Constructivism) به عنوان یک رویکرد کارآمد و میانه - رئالیسم و لیبرالیسم - برای بررسی پدیده ها و رفتارهای سیاسی در عرصه بین المللی و
سیاست خارجی است. از اواخر 1980 و اوایل 1990
سازه انگاری به یکی از تئوری های اصلی روابط بین الملل تبدیل شده است.
سازه انگاری معتقد است؛
ساختار بین الملل نه امری از پیش داده شده که امری برآمده از دیالکتیک دائمی ساختارها و بازیگرانی است که براساس معانی ذهنی خود دست به کنش می زنند و در نهایت در یک ذهنیت مشترک، واقعیت را می سازند. این واقعیت از آن لحاظ که دارای سرشتی محدود کننده و تعیین بخش به رفتارهای بازیگران است. دارای عینیت است ولی نه عینیتی ایستا و مستقل از بازیگران،
ساختار واقعیت از طریق
قواعد و استانداردها و هنجارهای پذیرفته شده رفتار بازیگران را تعیین می کند و این تعیین بخشی از آن جهت است که این هنجارها مورد حمایت ذهنیت جمعی است و بازیگری که مایل به رعایت این هنجارها نباشد با اجماع برعلیه خود روبه رو خواهد شد از سوی دیگر با دگرگونی انگاره ها و تلقی ها در نهایت تغییر در نظام ممکن می شود. باعنایت به مفروضات سازه انگاری، مقاله در ابتدا به مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی این نظریه پرداخته و تمایز آن را با بینشهای رقیب نشان می دهد وسپس
سیاست خارجی ایران را براساس این رویکرد به آزمون گذاشته و در نهایت به فرصتها و محدودیتهایی که این رویکرد فراهم می کند؛ اشاره خواهد کرد.