بی گمان نفت، مهمترین و در عین حال سیاسی ترین کالای اقتصادی جهان امروز است. امروزه
نفت به عنوان اصلی ترین منبع قدرت اقتصادی و سیاسی همواره در تحولات سیاسی - اجتماعی کشورمان چه قبل از انقلاب و چه در دولتهای بعد از انقلاب نقش خاصی را ایفا نموده است. این ماده حیاتی، یکی از منابع و ارکان اصلی قدرت اقتصادی و مادی در جامعه ی بشری است و همانگونه که می دانیم قدرت اقتصادی نیز به نوبه خود پایه و مایه اصلی قدرت سیاسی دولتها محسوب می شود. اما با ید توجه داشت که داشتن سرمایه ای چون
نفت و مواد خام به هیچ وجه هم معنی با امکانات رفاهی یک کشور نیست. هرچه ثروت مواد خام در کشوری بیشتر است، مردمانش فقیرترند و از سوی دیگر دولتها با ایجاد شبکه های رانتی خود را از داشتن یک نظام دموکراتیک محروم می کنند. نکته مهم در این راستا این است که با ورود
نفت به جریان اقتصادی و حجیم تر شدن دولت و به نوعی رانتیر شدن فعالیتها، آزادی اقتصادی مردم محدود و برخی مواقع با دخالتهای دولت کاملا نادیده انگاشته می شود که این مهم در تضاد با ایجاد جوامع مدنی و دموکراتیک، به عنوان تامین کننده آزادی و حقوق شهروندی و انتخاب انها می باشد. علاوه بر این تجربه نشان میدهد که هرگونه افزایش
نفت و مواد خام، نه رشد اقتصادی در صورت مساعد بودن اوضاع، افزایش کیفیت تسلیحات را به همراه دارد. امری که به وضوح در اکثر کشورهای
نفت خیز حوزه ی خلیج فارس و خاورمیانه مشاهده می شود روش تحقیقی که در این پژوهش از آن بهره گرفته ایم، روش توصیفی - تحلیلی (کتابخانه ای) است و هدف از انگاشتن این مقاله بررسی و شناخت رابطه و تاثیر متقابل
نفت ،
دولت رانتیر و
دموکراسی در چارچوب جامعه ی
ایران است.