تاثیر پدیدار مرز بر هویت کردها:بررسی پدیدارشناختی پدیدار مرز بر دازاین کردی abstract
مرزها در ربع اول قرن بیستم و مقارن با سقوط عثمانی در خاورمیانه ظهوری و معنایی نوین یافتند. تقسیم عثمانی عمدتا با تقسیم کردستان آن صورت گرفت. دولت های نوینی که در نتیجه ی آن تقسیم پدید آمدند به
مرز همچون ابزاری کنترل کننده مینگریستند. کردها به عنوان عمدهترین اقلیت درون هر یک از این کشورها چه پیش از و چه پس از تشکیل این مرزها، آنها را نپذیرفتند، اما با اعمال سلطه و توسل به اقدامات خشونت آمیز از سوی دولت های حاکم به جهت محو فرهنگی و یکسان سازی ملی و کنترل هرچه بیشتر مرزها، حاکمان سعی بر پذیرش واقعیت موجود به کردها نمودند. سوال این است که حال این مرزها در معنای کنونی شان چه تاثیری بر هویت کردها و زیست سیاسیشان در طی این چند دهه داشته اند روش تحقیق پژوهش حاضر کیفی و از نوع توصیفی_ تحلیلی بوده و مبنایش را بر
پدیدارشناسی هستی شناختی مارتین هایدگر استوار نموده است. هدف اصلی این تحقیق این است که با تکیه بر روش
پدیدارشناسی هستی شناختی هایدگر تاثیر پدیدار
مرز را بر هویت و زیست سیاسی کردها را تحلیل نماید. نتایج حاصله از این بررسی چنان بود که پدیدار
مرز بر هویت کردها و همچنین زیست-سیاست آنان در خلال این چند دهه، در تمامی این کشورها تاثیر گذاشته است.