موضوع
توسعه مناطق و روستاهای مرزی در چند دهه ی اخیر مورد توجه محققان دانشگاهی و همچنین تصمیم گیران و برنامهریزان بوده است. متعاقب این توجه، الگوی
توسعه این مناطق و محور اصلی و پیشران
توسعه آنها نیز مورد بحث و گفتگوهای زیادی قرار گرفته است. تاملی بر رویکرد همکاری های بین مرزی برای
توسعه روستاهای مرزی نشان میدهد که اغلب پیش فرض های مطرح شده در این رویکرد با شرایط کشور ایران و همسایگان آن در زمان و جغرافیای متفاوت دستخوش تحولات دورهای، سالانه و حتی ماهانه بوده است؛ بطوری که ارتباطات مرزی در زمان های مختلف از شدت بالا و پایینی مواجه شده است. در این تحقیق با استفاده از رویکرد گفتمانی به تحلیل هبیتوس و عادت واره برنامه-ریزی و
توسعه مناطق و روستاهای مرزی در استان
کردستان و سه شهرستان مرزی مریوان، بانه و سقز پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که هم در سطح استان و هم در سطح شهرستان ها با نوعی از برجسته سازی
مرز و
توسعه از طریق اقتصاد مرزی مواجه هستیم و در مقابل موضوع توانمندی-های درونی مناطق و روستاها در حاشیه قرار گرفته اند. وابستگی مفرط به
مرز و اقتصاد مرزی باعث آسیب پذیری اقتصاد شهرستان های مرزی در استان
کردستان در مواقع بحران یا تصمیم گیری های مربوط به بستن گذرگاههای مرزی شده است. برنامه ریزی بلندمدت و میان مدت برای شهرستان های مرزی استان در جهت کاهش آسیب های ناشی از تحولات سیاسی و امنیتی یکی از ضروریات
توسعه پایدار استان و شهرستانهای مرزی است. همچنین توجه همزمان به اقتصاد مرزی و توانمندیهای درونی استان و شهرستانهای مرزی آن راهکار
توسعه استان خواهد بود.