در پی تغییر در ساختار
نظام بین الملل که به واسطه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی صورت گرفت، سیستم توزیع قدرت در عرصه بین المللی دگرگون شد. به گونه ای که ایالات متحده آمریکا که از فردای پایان جنگ جهانی دوم جهش خود برای کسب بیشترین قدرت بین المللی را آغاز کرده بود، با شروع دهه 1990 میلادی دوره ای را آغاز نمود که بسیاری از آن به عنوان
عصر تک قطبی یاد می کنند. نخبگان آمریکا با مثبت خواندن قدرت کشورشان برای
نظام بین الملل به دنبال آن بودند که به اقدامات این کشور مشروعیت بخشیده و هژمونی آمریکا را شکل دهند. اما ازآنجاکه گرایش به کاربرد نیروی نظامی بر ضعف مشروعیت دلالت دارد، حمله آمریکا به عراق در سال 2003 باعث کاهش مشروعیت و مقبولیت این کشور گردید. آن هم در دوره ای که در مناطق مختلف دنیا قدرت های جدیدی مانند روسیه و چین در حال شکل گیری بودند. به همین سبب بسیاری از پایان
عصر تک قطبی صحبت می کنند، اما نسبت به چگونگی ماهیت
نظام بین الملل در دوران پسا تک قطبی دچار تردید هستند. سوال مقاله حاضر این است که ساختار
نظام بین الملل در دهه های بعد به چه شکلی خواهد بود فرض اصلی مقاله این است که با توجه به چهارگانه بودن ابعاد قدرت،
نظام بین الملل آینده در دورانی از آشفتگی به سر خواهد برد و هیچ قدرتی به طور مطلق برجهان سیطره نخواهد داشت.