پژوهش حاضر که از نوع پژوهش های مروری است به بررسی روند تحول روند درمانی های موج سومبا تاکید بر طرحواره درمانی میپردازد. روند درمانی های
موج سوم اصول نشات گرفته از روند درمانیهای شناختی-رفتاری هستند که موج اول آن با نظریه رفتارگرایی کلاسیک و
درمان های مبتنی برمطالعات آزمایشگاهی رفتار و یادگیری ایجاد شد، موج دوم نیز بر فرایندهای شناختی و نقشفرایندهای شناختی در پدیدآیی و
درمان اختلالات روانشناختی تاکید دارند و از ترکیب این دو موجمجموع های از
درمان ها تحت عنوان
درمان های شناختی– رفتاری ایجاد شده اند.
موج سوم نیز، باتلفیق سنت های معنوی شرقی، از جمله فنون مراقبه، تفکر نظارهای با رفتاردرمانی- شناختی سنتیاست که از این تلفیق به عنوان
موج سوم روند درمانی یاد می شود. طرحواره درمانی هم به عنوان یکی ازدرمان های
موج سوم توسط جفری یانگ به عنوان یک مدل درمانی مطرح شد که بیشتر برای درماناختلالات شخصیت و سایر اختلالات مزمنی که نسبت به
درمان رفتاری- شناختی کلاسیک مقاومتنشان می دهند، به کار می رود.