هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی تاثیر
ورزش در اوقات فراغت و زندگی اجتماعی است. به عبارت دیگر این پژوهشبه دنبال همبستگی میان عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و گرایش به
ورزش در زمان اوقات فراغت است. بدینمنظور، تعداد 400 نفر از مردان بالای 15 سال به بالا، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و با استفادهاز روش پیمایش و پرسشنامه اطلاعات لازم از آنها جمع آوری شد. تحلیل اطلاعات از طریق SPSS انجام گرفت ونتایج زیر حاصل شد: بین متغیرهای سهولت دسترسی به وسایل و
امکانات ورزشی، استفاده از
رسانه ها، کتب ونشریات، علاقه و تمایل به نزدیکان، آگاهی از تاثیر جسمی و روانی
ورزش و گرایش به
ورزش در زمان اوقات فراغترابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. اما بین متغیر درآمد و گرایش به
ورزش رابطه ی معنی داری دیده نشد. درمجموع، 6 متغیر بیشترین تاثیر را برگرایش به
ورزش دارد که عبارتند از: اشتغال، سهولت دسترسی به وسایل وامکانات ورزشی، استفاده از
رسانه ها، کتب و نشریات، علاقه و تمایل به نزدیکان، آگاهی از تاثیر جسمی
ورزش وآگاهی از تاثیر روانی ورزش. به امید آنکه این تحقیق و تحقیقات مشابه دیگر، دریچه ای تازه از علم و دانش را برروی مرزهای ناشناخته این بخش از تربیت بدنی و
ورزش بگشاید چرا که وقتی اطلاعات و شناخت جامعه از اینمقوله افزایش یابد، این شناخت و آگاهی باعث تحول در نگرش به
ورزش شده و در نهایت باعث تغییر سبک زندگیو ارتقاء تعاملات اجتماعی افراد خواهد شد.