بحران های اقتصادی و ضرورت بازنگری در پارادایم های مسلط در سیاست گذاری اقتصادی

Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 1,172

نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

CHPI01_061

تاریخ نمایه سازی: 27 خرداد 1398

Abstract:

بر اساس نظریه توماس کوهن، پارادایم مجموعه ای ازمفاهیم و فرضیه ها، ارزشها و تجربه ها است که الگویی را برای حل مسائل علمی درآن محدوده فراهم میسازد. کوهن معتقد است با بروز یک بحران پارادایم مسلط از طریق دگرگونی علمی با پارادایم جدیدی جایگزین شده و دورهای جدید از نظریه پردازی در آن شاخه علمی آغاز میشود (Kuhn, 1970). بنابراین بحرانها، الگوهای مسلط علمی را به چالش کشیده و تغییر را به دنبال خواهد داشت. بر این اساس یک انقلاب علمی زمانی شکل میگیرد که نظریه های مسلط علمی با منتقدانی مواجه میشوند که نمیتوان به آنها در چارچوب پارادایم مورد پذیرش عموم پاسخ داد و سرانجام پارادایم جدیدی بر پایه آزمایشهای تجربی و استدلالهای علمی شکل میگیرد. تغییردرپارادیم های مسلط در حوزه علوم اقتصادی نیز قابل تعمیم است. در اقتصاد مکتبهای مختلف با فرضیه ها، اهداف و ابزارهای متفاوت به سوالهای اقتصادی- بر اساس شرایط موجود در اقتصاد- پاسخ می دهد، به گونهایی که توصیه های سیاستی بر مبنای یک پارادایم برگرفته از یک مکتب خاص اقتصادی انجام میگردد(Hunt, 1989). اما با پدید آمدن یک بحران اقتصادی، کاستیهای نظری و سیاست گذاری آشکار گردیده و تغییرات مبانی نظری و پارادایم حاکم بر فضای سیاست گذاری را تسریع میکنند. بطور مشخص، بحران اقتصادی اخیر در ایران با منشا جهش نرخ ارز، تغییر پارادایم در نظریه پردازی های حاکم بر محیط طراحی و اجرای سیاستهای پولی، مالی و نظارتی را ضرورتی اجتناب ناپذیر کرده است. این بحران، در ابعاد گستردهای توانایی دولت را در مدیریت اقتصادی کشور و تامین مالی پروژه ها تضعیف کرده است. با توجه به اینکه در ایران ناکارآمدی سیاست های اقتصادی منجر به کنار گذاشتن سیاست یا نقد مجری میگردد، در زمان بحرانهای اقتصادی نیز همواره تمرکز بر چرخش از سیاستهای پولی به مالی ویا برعکس بوده است. بدون آنکه به تغییردر بازنگری پارادایمهای مسلط در سیاست گذاری و تبیین مساله با پارادایم های رقیب توجه شود. این پژوهش ضرورت بازنگری در مبانی نظری و پارادایم های مسلط در سیاست گذاریهای اقتصادی کشور به دلیل بحران درآمدهای ارزی را تحلیل می کند. به منظورارزیابی نتایج احتمالی تغییردر پارادایم مسلط سیاستگذاری اقتصادی کشور در اثر بحران، از الگوی مدل سازی ساختاری کانترفکچوال Heckman استفاده شده است (Heckman, 2010). مدلهای کانترفکچوال بر پایه محاسبات احتمال پیش نگرانه، ابزار کارآمدی در تحلیل و ارزیابی نتایج احتمالی انجام یک سیاست بوده و تحلیلهای فراپارادایمی را به روش محاسبات احتمال امکان پذیر میسازد. بنابراین مطالعه حاضر، چالش های موجود در فضای سیاست گذاری اقتصادی کشور را برای ایجاد سیستم های پایدار و کارآمد اقتصادی-مالی، بر اساس تغییر در پارادایمهای مسلط اقتصادی را بحث و تحلیل نموده و استدلال می کند در ارزیابی و نقد سیاستهای اقتصادی در پاسخ به بحرانها، راه حل موثر، بازنگری در پارادایم های مسلط بر فضای نظریه پردازی وسیاست گذاری است. نتایج پژوهش نشان میدهند که تغییر در پارادایمها باید در سه محور انجام گردد: تغییر در مکانیزمهای تسویه خودکار بازارها، تسهیل کنش متقابل سیاستهای پولی و مالی با رویکرد پایداری و رشد اقتصادی پایدار، و تغییر در مقررات اقتصادی-مالی با هدف ایجاد هماهنگی و تناسب بین انگیزه های اقتصادی خانوارها، تولیدکنندگان، و دولت.

Authors

مرضیه اسعدی

استادیار اقتصادگروه مدیریت، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه گلستان، گرگان، ایران