یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ بشر مورد تفسیر های مختلفی قرار گرفته شخصیت و رسالت و ارزشمندی زن و نوع نسبت وی با مرد در کانون خانواده است. برخلاف بسیاری از فرهنگ های غربزده که به بهانه احیای حقوق و ارزش انسانی زن، پیکره رسالت و وظایف وی را مثله کرده و تنها جسدی نیمه جان از آن به جای گذاشته اند، در اسلام کرامت انسانی زن دقیقا0 با بازگشت زن به نقش ها و وظایف ویژه خود و در مجرای طبیعی خانواده احیا می شود؛ اسلام خانواده را یک نهاد مقدس با کارکرد تمدنسازی میداند و برای حفظ این تقدس و کارکرد، تدبیرهای ویژهای اندیشیده است. در این راستا در آموزه های رضوی شاهد دو گونه تدبیر (با هدف یگانه ی ایجاد روابط سالم و به دور از رقابت در میان زوجین) هستیم؛ تدابیری که اولا0 با پردهبرداری از نقش مکمل و بیبدیل هر یک از زوجین برای به کمال رساندن دیگری یاداور کرامت انسانی زن (در کنار مرد) میشود و ثانیا0 با جلب توجه به رسالت ویژه طبیعی زن بعنوان یک مادر، حمایتهای معنوی لازم را از زنان برای تربیت یک انسان و به دنبال آن تربیت تمدنی انسانی فراهم میکند.بر این اساس مساله ما در این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی انجام میپذیرد، بازتفسیر عناصر خانواده یعنی
زن و مرد و نوع نسبت آنها طبق آموزه های رضوی، و بررسی لوازم و نتایج آن، و آنگاه برآورد وضعیت موجود بانوی مسلمان ایرانی است: آنچه که هست و آنچه که باید باشد.