تفاوت ملی شدن با بین المللی شدن و جهانی شدن با جهانی سازی

Publish Year: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 4,398

This Paper With 16 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

AFCONF04_008

تاریخ نمایه سازی: 4 شهریور 1398

Abstract:

طی چند دهه اخیر مباحثی حول و حوش مفاهیمی چون جهانی شدن و جهانی شدن در بین اندیشمندان در گرفته که به تدریج گستره آن عرصه اجتماعات عمومی و افراد عادی را نیز در برگرفته و بدل به یک دغدغه همگانی شده است. ریشه این مفاهیم به فردای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد باز می گردد. یعنی زمانی که نظم دو قطبی فرو پاشید و نظمی نو باید بر جهان مستولی می گشت. منازعه میان این دو مفهوم دقیقا پیرامون نحوه اداره جهان است؛ اینکه نظم جهانی توسط یک بازیگر که داعیه سیطره دارد اعمال گردد و یا در بازی برابر بین همه کشورها و بازیگران جهان تقسیم شود.از آنجایی که اصطلاح جهانی شدن (یا بین المللی شدن به وسیله نتایجی که به همراه می آورد شناخته می شوند) هر دو جنبه فنآوری و سیاست را در بر می گیرد، در زمینه اقتصاد و اقتصاد سیاسی معمولا از جهانی شدن به عنوان رونق تقسیم بندی کار در عرصه جهانی یاد می شود. همچنین جهانی شدن می تواند به حجم رو به افزایش تجارت میان کشورها این اجازه را بدهد که با حداقل مشکلات به مبادله کالا و خدمات بپردازند این پدیده چند وجهی، چندلایه و چند جانبه، آثار و پیامدهای قابل توجهی را بر نظام بین الملل در بر داشته که برخی از آن آثار و پیامدها ی آن از این قرارند: تشدید تعامل های فرامرزی، وابستگی متقابل کشورها، ارتباطات و پیوندهای بینامرزی، تغییر در ماهیت قدرت، تنوع در نوع و تعداد بازیگران، گسترش حیطه ها و عرصه های تعاملات بین المللی و گشتار در نحوه تاثیرگذاری بازیگران بر فرایندهای تصمیم گیری در روابط بین الملل است و اما جهانی سازی نوعی دیگری از جهانی شدن است که برخی از اندیشمندان آن را پروژه ای می دانند که نظام سرمایه داری آن را به منظور تسلط بر جهان طراحی کرده است. بر اساس این نظریه جهانی شدن موجب فقیرتر شدن فقرا و ثروتمندتر شدن اغنیا می داند. در این نوع از جهانی شدن، خصوصیت اصلی نظام جهانی، انباشت سرمایه است و انباشت سرمایه بر اساس تقسیم کار واحد جهانی و تقسیم جهان به مناطق مختلف صورت می گیرد. جهانی بودن در اصل تحلیل گفتمانی جهانی شدن است که در آن از تقابل نسبتا رایج جهانی شدن به مثابه یک پروژه با جهانی بودن به مثابه یک پروسه جدا یاد می شود و آن را به عنوان یک گفتمان مطرح می کند. گفتمانی بودن جهانی شدن ما را به این رهنمون می کند که آنچه در یک مکان اتفاق می افتد در افق جهانی انعکاس می یابد

Authors

آرش آذریون

دانشجوی دکتری مدیریت صنعتی – گرایش مالی