تحقیقات نشان داده است که همه دانش آموزان به شیوه یکسان یاد نمی گیرند. شیوههایی مثل:
یادگیری مبتنی بر پروژه، گروه های کوچک، تدریس به صورت گروه های دوتایی و یا مطالعه فردی. بنابراین ساختار فضایی مدارس، با انعطاف پذیری بیشتر باید بر ارتقای
یادگیری دانش آموز متمرکز شود. این پژوهش با مطرح کردن این پرسش که: راهروی یک مدرسه، چگونه میتواند نقش و عملکردی آموزشی ایفا نماید چگونه با حذف
راهرو در ساختار مدرسه، میتوان
یادگیری را ارتقا داد به دنبال بیان نقش
راهرو در شکلگیری و ساختار فضایی مدارس و به دنبال آن، تاثیر بر جریان یادگیری، تعاملات و شیوه رفتار دانش آموزان است. این پژوهش بر پایه شیوه تحقیق توصیفی-تحلیلی، منشا تحول در ساماندهی فضای
مدرسه را در مرحله نخست به شیوه های گوناگون
یادگیری ارجاع میدهد. شیوه جمعآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای است. بررسی ها نشان دادند
راهرو بدون وجه فضایی مثبت برای عملکرد آموزشی فعال، تنها مکانی است برای گریز از فشار آموزش در داخل
کلاس و محلی برای برقراری نظم در هنگام ورود و خروج و از آنجا که جنبش، پویایی و تحرک با هدف جستجوگری در آن راهی ندارد، نمیتواند نقش و عملکردی آموزشی ایفانماید. بنابراین بایستی در جهت اصلاح ترکیب فضایی
راهرو و در نهایت، حذف آن حرکت نمود. به شیوهای که طراحی فیزیکی
مدرسه را به یک مدل عملکردی تبدیل کرد که در آن یک سلسله مراتب خاص از فضاها وجود دارد، که از یک ایستگاه کاری دانش آموزی در کوچکترین سطح شروع میشود و پیکربندی بی انتهای فضاها و فعالیتها را امکان پذیر میکند. بنابراین، با این شیوه، به جای قرارگیری و چیدمان کلاسهای درس به عنوان یک ساختمان نظری منطقی،
یادگیری در مرکزیت هدف طراحی قرار میگیرد و پلان حول فعالیت های
یادگیری شکل میگیرد.