بازیابی شناختی چند سطحی ساراسویک با استفاده از نظریه تعادلات سه جزئی قانع بصیری

هدف: پژوهش حاضر به تبیین و تحلیل مفاهیم بازیابی شناختی مدل چند سطحی ساراسویک از منظر ابعاد در سطوح شناختی، انگیزشی و موقعیتی با استفاده از نظریه تعادلات سه جزئی قانع بصیری در 3 مقوله ماده، انرژی و اطلاعات پرداخته است. روش: از نوع هدف کاربردی و به روش تحلیل محتوای قیاسی است. روش گردآوری اطلاعات براساس استخراج کلیدواژه ها و اطلاعات از درون متون مورد پژوهش است. روایی و پایایی پژوهش حاضر مبتنی برقابلیت اعتماد و اطمینان به متون مورد پژوهش است. یافته ها: از آنجایی که نظریه تعادلات سه جزئی قانع بصیری را می توان به منزله تبیین اطلاعات در رشد و توسعه سیستم ها تلقی کرد، این نظریه، قادر به حل مشکل مدل چند سطحی ساراسویک در سطوح ابعاد کاربر در به تصویر کشیدن میانکنش های میان سطوح و لایه های مختلف از طریق توجه به بعد زمان، با شاخص سرعت رشد با زمان طولانی تر به صورت تحول کمی و سرعت توسعه معمولا جهشی به صورت کمی و کیفی انجام می شود. سپس، برای پیاده سازی مدل چند سطحی ساراسویک در نظام های بازیابی، از طریق ارزیابی رشد سیستم در تسری اطلاعات ثابت، و توسعه سیستم در کاربرد دانش و اطلاعات جدید و همچنین، با تاکید بر مفهوم مقیاسی و شهودی ربط شناختی اعم از نیاز، درک، و سطح شناخت کاربر از نظر ساراسویک. سیستم تعادلات سه جزئی قانع بصیری از طریق سنسورهای خود، اطلاعات حاصل از تغییر محیط اطراف را اخذ و با نقد، آرایش تطبیقی محتوای خود را با محیط خارج خود، انجام داده و موجب بقا و تکامل سیستم می گردد. نتیجه گیری: هر چه اطلاعات در سطح انگیزشی و موقعیتی کاربر توسعه یابد خلق و تبلور ماده( کالا) و انرژی(کار) در سطح شناختی کاربر رشد می کند. و تفاوت ماده، انرژی و اطلاعات در میزان اطلاعاتی است که در طول زمان در خود ذخیره می کند و این نظام با مبارزه با فشار محیط اطراف خود، ارزش افزوده به وجود می آورد. به نظر می رسد، پیاده سازی مدل چند سطحی ساراسویک در یک سیستم، با توجه به بعد زمان، ارزیابی و نقد می تواند موجب افزایش اطلاعات و تغییرات لازم در ساختاراطلاعاتی ضمن رشد و توسعه سیستم، تعادلات متوازنی را حفظ خواهد کرد.

Keywords:

شناخت , بازیابی شناختی , ربط , ربط شناختی , نظریه تعادلات سه جزئی قانع بصیری , مدل چند سطحی ساراسویک