آب نقش مهمی در تغییر سیاستها و اقتصاد قرن 21 دارد. از این رو در این مقاله به بررسی مناقشات، درگیری ها و تنش های میان کشور ها در رابطه با آب مرزی در حوزه امنیت و ساختارهای مذاکرات بررسی میشود. از آنجا که منابع ملی آب در معرض آلوده شدن است و به علت افزایش سریع جمعیت، استفاده ناکارآمد، مهاجرت به بخش های شهری، فعالیتهای صنعتی و گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی، اهمیت سطح بینالمللی و آبهای زیرزمینی افزایش مییابد. چنین مواردی سیاست های استفاده از آب در حوزه ملی و بین المللی را به سمت پیشروی بیشتر از امروز به ارمغان خواهد آورد. هم اکنون سیاست و استراتژی مصوب آب در سطح ملی تقریبا وجود دارد، ولی سند مصوب ملی که اهداف، چشم اندازها و استراتژی های آبی ما را در سطح بینالمللی ارائه دهد و ساختارهای لازم را نشان دهد نداریم. مدیریت جامع و بهم پیوسته منابع آب در حوضه ها و رودخانه های مشترک بین المللی از اهمیت بیشتری نسبت به حوضه های آبریز ملی هر کشور دارد. اگر ما بتوانیم تغییرات مفهومی در بسیاری از مناطق مربوط به آب و مدیریت دولتی در مرزهای آبی را درک کنیم، در نتیجه آب میتواند برای گرد هم آوردن کشورهای دارای منابع آب مشترک و تبدیل تنش های منطقه به مشارکت برای توسعه نیروی لازمه باشد. بنابراین
دیپلماسی آب برای حل مناقشات مانند ابزارهای میان جیگری و مذاکره باید به مجموعه ای از ابزارها که متعلق به علم، اقتصاد و جامعه است، برای توسعه پروژه های یکپارچه منطقه ای سودمند در حوزههای مشترک تبدیل شود.