ناسیاست انبوه سازی دانشگاهی؛ راهکارهای سیاستی برای مقابله با پیامدهای آن abstract
در سه دهه اخیر، نظام
آموزش عالی در ایران با سه پدیده مهم و مرتبط فشار تقاضای اجتماعی ، نفوذ جریان های سیاسی و ناسیاست
انبوه سازی مواجه بوده است.
انبوه سازی دانشگاهی و ورود بی برنامه و بی حد و حصر دانشجویان به
آموزش عالی به همراه عدم وجود سیاستگذاری حرفه ای ، باز و آکادمیک در محیط های دانشگاهی به آسیب های پنجگانه
آموزش عالی منجر شده است. فرسایش کیفیت فرایندها و برنامه های یاددهی-یادگیری اولین آسیب و پیامد وضعی و منفی
انبوه سازی و رشد بی قواره و رشد نامتوازن دانشگاه ها و موسسات پژوهشی است. به حاشیه رفتن مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه و عدم پاسخگویی به حوزه عمومی سومین آسیب
انبوه سازی دانشگاهی در ایران است. آسیب سوم اینکه، بخش اصلی سرمایه اجتماعی دانشگاه در جامعه ، بازار و صنعت تا حدود زیادی هزینه شده است. به راستی،
انبوه سازی دانشگاهی علاوه بر به زیر پا گذاشتن ارزش ها و آرمان های علمی و آکادمیک، فرسایش اعتبار اجتماعی دانشگاه ایرانی را نیز منجر شده است. در وهله چهارم، پدیده
انبوه سازی دانشگاهی در کنار پارادایم توده گرایی در
آموزش عالی باعث شده است، میانگین سواد علمی، شایستگی مساله گشایی و پختگی اعضای هیات علمی و مدرسان دانشگاهی مورد رضایت اجتماع دانشجویان نباشد و دغدغه های آکادمیک و تمرکز تربیتی دانشگاهیان فدای فرمالیسم اداری آموزش و پژوهش برای رشد و ترفیع و ارتقا معطوف گردد. در مرحله پنجم،
انبوه سازی دانشگاهی، مدیریت دانشگاهها را با چالش و بحران دانش آموختگان کم-کارآمد، طغیان پدیده مدرک گرایی و انبوه بیکاران دانش آموخته در جامعه روبه رو ساخته است. در نتیجه،
آموزش عالی در ایران تا حدود زیادی از کارکردها و ماموریتهای آموزشی، پژوهشی و آکادمیک خود دور شده است. به منظور بازشناسی و تبیین
راهکارهای سیاستی برای مقابله با آثار و پیامدهای ناشی از
انبوه سازی و رشد نامتوازن
آموزش عالی در ایران، این مقاله پژوهشی با تحلیل و تعلیل آسیب های پنجگانه
انبوه سازی آموزش عالی در ایران، به
راهکارهای سیاستی ده گانه در جهت بازنگری انتقادی رویکردها و سیاست های جاری
آموزش عالی کشور می پردازد.