پس از شروع نهضت علمی غرب، شرق شناسی به ویژه شناخت اسلام و قرآن و پیامبر آن، از اهمیت خاصی برخوردار شد. اما از آنجا که این مطالعات در فضایی آکنده از دشمنی و خصومت با اسلام پابه عرصه وجود گذاشتف پیامد آن چیزی جز تکرار ناسزاهای مشرکان صدر اسلام نبود. به رغم تغییر رویکرد
خاورشناسان در برخورد با اسلام به جهت دوری عموم آنان از محیط فرهنگ اسلامی و ناتوانی در درک عمق مفاهیم اسلامیف مهمترین پیامد نگاشته های شرق شناسی، ایجاد تزلزل و القای شبه در اعتقادات مسلمانان می باشد. یکی از محورهایی که قرآن پژوهان غربی درباره آن آثاری را پدید آورده اند، میزان اصالت قرآن در منابع و مصادر قرآنی نسبت به وحیانی بودن آن است.
خاورشناسان در تحلیل
روانشناختی و جامعه شاختی از وحی، سرچشمه بیرونی وحی را انکار کرده و آن را به پدیده درونی و روانی
وحی نبوغی فروکاسته اند. این رویکردف پیامب راسلام (ص) را جزو نوابغ شمرده که با استمداد از نبوغ فکری خود و آگاهی از اوضاع و تحولات جامعه برای هدایت و سعادت بشر یک سری احکام فردی و اجتماعی را وضع یا بازآفرینی می کند که در اصطلاح، مقررات خود را دین می نامد. پژوهش حاضر در پی آن است که با رجوع به آیات قرآن کریم، این رهیافت
خاورشناسان را نقد و منشا الهی
وحی قرآنی را بازشناسی نماید.