با نگاه به متون حقوقی در اعصار گذشته عهد و پیمان جزء لا ینفک روابط افراد به شما می آمد حال ابتدا به صورت شفاهی و به مرور زمان به صورت مکتوب جلوه گر شد و همچنین گاهی اشیا و اموال اشخاص به دیگری انتقال پیدا می کرد حال این انتقال خودبه اشکال گوناگونی صورت می گرفت که به دوصورت کلی یا در اثر قرارداد و عقد بود ( عقد بیع) یا بصورت قهری بود (ارث) که خود تفسیری گسترده دارد
قائم مقام که در لغت به معنای جانشین و نائب است، در متون حقوقی در معانی اصطلاحی متعددی به کار رفته که در همه آنها نوعی جانشین گاه نیز شخص ثالثی به واسطه پرداخت دین مدیون به طلبکار وی، جانشین طلبکار شده و به قائم مقامی او حق مراجعه به مدیون را پیدا می کند.در حقوق خارجی، به این نوع جانشینی 1، ماده 1249 قانون مدنی فرانسه(گفته شده و در پاره ای از قوانین) ماده 30 قانون کارو ماده 17 قانون بیمه، چنانکه می دانیم کلیه حقوق و تعهدات مالی شخصی به دارایی او می پیوندد وقتی که همه دارایی یا جزء مشاع از آن، به اعتبار اینکه بخش مشاع در دارایی پراکنده است، به شخص دیگری منتقل می شود، کلیه حقوق و تعهدات صاحب دارایی نیز همراه آن ، به
منتقل الیه می رسد پس، انتقال گیرنده به دلیل اینکه در مجموع حقوق و تعهدات مالی صاحب دارایی جانشین او می شود،
قائم مقام عام نام گرفته است، در تعریف
قائم مقام خاص غالبا گفته می شود کسی است که مال یا حق معنی به وی می رسد کاتوزیان 1376، ج 3، ش -618 نسهوری ، الوسیط، ج 1، ش -350 این افراد که در حقوق به
قائم مقام تعبیر میشوند ایا مسئولیت قبل از سمت خود را هم بر عهده دارند یا مسئولیت آنها از زمانی اغاز می شود که مال به انها منتقل می شود حال چه به صورت قهری یا به صورت ارادی و از این دست پرسش ها در این نوشتار سعی بر این شده تا حد امکان پاسخ های برای این سوالات داده شود و مفید فایده سایرین گردد