استعاره و نقش آن در تبیین مقولات فلسفه اجتماعی

6 اسفند 1402 - خواندن 2 دقیقه - 468 بازدید

استعاره نجابت و یا از خود بیگانگی در حوزه فلسفه اجتماعی و معیارهای سنجش میزان آن در سطح جوامع مختلف و در بستر فرهنگ های متنوع، از ابعاد گوناگون فکری و ایدئولوژیک گرفته تا مباحث اجتماعی، سیاسی و اقنصادی، همواره ذهن بسیاری از محققین این حوزه از علم را به خود درگیر نموده است. به نحوی که خود بستری مناسب را در جهت انجام مطالعات مختلف، در حوزه ابعاد ذکر شده فوق و برای رسیدن به نتیجه گیری و جوابی معقول مهیا ساخته است. لازم به توضیح است که طیف موضوعاتی که در حوزه فلسفه اجتماعی مطرح می باشد، بسیار وسیع بوده و اساسا در غالب آنها پرسش هایی از قبیل مبانی نهادهای اجتماعی، رفتار اجتماعی و تفاسیر جامعه از ارزش های اخلاقی مطرح می شود. از برخی دیگر از موضوعاتی که در این حوزه از مباحث فلسفی به آن ها پرداخته شده است می توان به عاملیت اخلاق و اراده آزاد، مدرنیسم و پست مدرنیسم، نظریات مرتبط با مقوله جهان وطنی، فردگرایی و عامل جمعیت اشاره نمود. ضمن این که اساسا به کارگیری این قبیل استعاره های ادبی در جهت توضیح و تشریح مسائل فلسفی مورد اشاره، خود کمک موثر و شایانی را در جهت فهم و درک عمیق تر مخاطب نوعی مباحث فوق، به همراه خواهد داشت.