لرزشی در قلب

1 اردیبهشت 1403 - خواندن 2 دقیقه - 66 بازدید



[مولانا جلال الدین محمد بلخی- دیوان شمس - غزل 823]

عمر بر اومید فردا میرود - غافلانه سوی غوغا میرود

روزگار خویش را امروز دان - بنگرش تا در چه سودا میرود

گه به کیسه گه به کاسه عمر رفت - هر نفس از کیسه ما میرود

مرگ یکیک میبرد وز هیبتش - عاقلان را رنگ و سیما میرود

مرگ در ره ایستاده منتظر - خواجه بر عزم تماشا میرود

مرگ از خاطر به ما نزدیک تر - خاطر غافل کجاها میرود

تن مپرور زانک قربانی است تن - دل بپرور دل به بالا میرود

چرب و شیرین کم ده این مردار را - زانک تن پرورد رسوا میرود

چرب و شیرین ده ز حکمت روح را - تا قوی گردد که آنجا میرود

حکمتت از شه صلاح الدین رسد- آنک چون خورشید یکتا میرود

[سهراب سپهری – هشت کتاب]

زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است

[یزدانپناه عسکری]

نظام رفتاری عاقلانه عاشقانه و حس زیبایی و اخلاق، رفتاری دیگر و فرصتی برای لرزش و پروردن دل در حوضچه اکنون است.

__________

لطیفه ربانی حقیقت قلب (دل) است. (مجموعه رسائل عوارف المعارف، کتابخانه احمدی شیراز - شیراز، چاپ: اول، 1363. ص 310)

لطیفه ای که محل ادراک انسان است. (راه روشن(ترجمه المحجه البیضاء)، جلد 5، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی - مشهد، چاپ: اول، 1372. ص 13)

فرص: غنیمتی برای جدایی از غوغای روزمرگی 100+ 2 :3+4