لطف استاد
[مولانا – دیوان شمس – غزل 1908]
نتانی آمدن این راه با من - کجا دارد هریسه پای روغن
ولی همراهی و با تو بسازم - که چشم من به روی توست روشن
چو از راهت ببردم شرط نبود - میان راه ترک دوست کردن
بغل هایت بگیرم همچو پیران - چو طفلانت نهم گاهی به گردن
چو آدم توبه کن از خوشه چینی - چو کشتی بذر آن توست خرمن
دهان بربند گوش فهم بسته ست - مگو چیزی که می ناید به گفتن
----
مثنوی – دفتر دوم
این دلیل راه ره رو را بود - کو بهر دم در بیابان گم شود
واصلان را نیست جز چشم و چراغ - از دلیل و راهشان باشد فراغ
***
[حافظ]
غزل 488
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن - ظلمات است بترس از خطر گمراهی
----
غزل 168
به کوی عشق منه بی دلیل راه، قدم - که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
***
[یزدانپناه عسکری]
لطف استاد در حق شاگرد و لزوم تعهدش در راهبری
ضرورت داشتن استاد سالکی که همه اش عزت و کبر کبریایی است در سیروسلوک و مراقبت او.
_____________
1- کلیات شمس ، دیوان جلال ادین محمد بلخی (مولوی) - تهران : هرمس 1386
2- حافظ ، شمس الدین محمد ، به سعی سایه – تهران : نشر کارنامه 1374