من چگونه یک فرد سازمان یافته شدم.

3 تیر 1403 - خواندن 4 دقیقه - 469 بازدید

امروزه موفق بودن به توانایی فرد برای کارآمد بودن آن بستگی دارد که بدون خودسازماندهی مناسب غیرممکن است. افراد منظم قادر به مدیریت زمان خود هستند و می دانند چگونه به اهداف خود برسند. واضح است که سازماندهی خوب موهبتی نیست که توسط نیروی الهی به افراد برگزیده داده شود. به راحتی می توان یاد گرفت که چگونه به خوبی سازماندهی شد و کارآمد بود. برای تبدیل شدن به یک فرد سازمان یافته، باید چندین مرحله آسان از جمله برنامه ریزی و برنامه ریزی، مصمم بودن و منعطف پذیر بودن را دنبال کرد. اولین قدم برای خود سازمان دهی، به دست آوردن عادت برنامه ریزی است. وقت گذاشتن و شروع دفتر خاطرات می تواند مفید باشد. ایده خوبی است که در ابتدا از اهداف یک یا چند ساله خود برنامه ریزی کنیم. ممکن است زائد به نظر برسد، اما راهی موثر برای به خاطر سپردن مهم ترین اهداف زندگی و مصمم ماندن است. شایان ذکر است، دانش آموزان و کارمندان اداری از چنین دفترچه ای بهره مند هستند، زیرا می توانند وظایفی را که باید هر روز انجام دهند، یادداشت کنند. نوشتن برنامه ای از کارهایی که باید انجام دهیم می تواند به اولویت بندی موثر کمک کند. بنابراین، یکی از رازهای کارآمد بودن، اولویت بندی وظایف است. یکی دیگر از مزایای داشتن دفترچه خاطرات این است که شخص هرگز چیزی را فراموش نمی کند. مرحله دوم پیروی از طرح ایجاد شده است. این شایسته نیست که کارهای مهم را به بعد موکول کنیم. این "بعدا" هرگز نمی تواند بیاید. از این رو، اگر کارهای مهمی برای انجام دادن وجود دارد، ضروری است که همه چیز را طبق برنامه در دفتر خاطرات انجام دهیم. مهم است که به یاد داشته باشیم که اگر کاری را به تعویق بیندازیم، یک روز ده ها پروژه ناتمام خواهیم داشت که منجر به شکست می شود. درعین حال، انعطاف پذیر بودن بسیار مهم است، زیرا این یکی از مولفه های اصلی اولویت بندی موثر است. گاهی اوقات کارهای جزئی متعددی ظاهر می شوند و انجام همه آنها به یکباره می تواند مانع از تمرکز فرد بر روی چیزهای واقعا مهم شود. سومین گام در مسیر کارآمدی، برنامه ریزی است. هر فردی هر هفته برنامه های متنوعی دارد. دفتر خاطرات باید شامل این اطلاعات نیز باشد. زمان دقیق جلسه، محل برگزاری آن و نام شخصی که ملاقات می کنیم را یادداشت کنیم. پیش بینی مدت زمان برگزاری جلسه می تواند ایده بسیار خوبی باشد. این به ما کمک می کند در مسیر خود بمانیم و بتوانیم کارهای دیگری را برای انجام دادن برنامه ریزی کنیم. باز هم، اگر وظایف مهم دیگری داریم، صرف زمان بیشتر در یک جلسه نامناسب است. در نهایت، مهم است که هر روز صبح به دفترچه خاطرات نگاه کنیم تا مطمئن شویم که همه ترتیبات و کارهایی را که باید انجام دهیم به خاطر داریم. مرحله چهارم ارزیابی اثربخشی خود به صورت هفتگی (یا حتی روزانه) است. لازم است وظایف برنامه ریزی شده را بررسی کرده و تجزیه و تحلیل کنیم که آیا آنها به طور موثر انجام شده اند یا چه چیزی اشتباه رخ داده است. البته این امر به جلوگیری از چنین اشتباهاتی در آینده کمک می کند. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشیم که ارزیابی باید نسبتا سریع و بدون اضطراب یا ناامیدی غیر ضروری باشد، زیرا یک کار ناتمام راهی برای تجزیه و تحلیل و کارآمدتر شدن است.