گستردگی و تداوم انتخابات در سراسر زندگی

8 تیر 1403 - خواندن 6 دقیقه - 68 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم 


شایان دقت است که انتخابات ریاست جمهوری ، پارلمانی ، نمایندگی در مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر ، در یک روز پایان می یابد ، ولی توجه داشته باشیم که انتخابات زندگی و چگونه زیستن ، چگونه بودن و چگونه شدن انسان در طول عمرش ، همیشه بوده و ادامه دارد.

هرچند انتخابات امروزه در عرف بین المللی بیشتر برانتخابات مدیران سیاسی و اجتماعی اطلاق می شود و در اذهان توده ی مردم نیز ، همین معنا و مفهوم متبادر است ، ولی حقیقت مطلب این است که سراسر زندگی بشراعم از زندگی فردی ، خانوادگی ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و... پر از انتخاب و گزینش است ، از انتخاب همسر گرفته تا انتخاب شغل و محل زندگی و نام فرزند و از انتخاب دوست و رفیق گرفته تا انتخاب حتی نوع خوراک و پوشاک و نوع سخن گفتن و... .

بنابراین انتخابات به معنای اعم کلمه ، از لحاظ گستردگی ، تمام ساحات زندگی انسانهارا فرا می گیرد ، چقدر شایسته بلکه بایسته است که همان دقت ، تحقیق و سبک سنگینی که در انتخابات مسئولین سیاسی و اجتماعی داریم و در صدد شناخت و انتخاب افراد اصلح و برتر هستیم ، در انتخابات زندگی فردی وخصوصی خود نیز ، این دقت وگزینش برترین هارا داشته باشیم ؛ 

بناء هرکسی را به عنوان دوست وهمنشین انتخاب نکنیم ! بلکه به سراغ برترین ها برویم ؛ زیرا نقش دوست و رفیق در چگونه شدن و چگونه زیستن و حتی در چگونه مردن انسان ، تاثیر فوق العاده دارد ، این سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله )است که فرمود:« المرء علی دین خلیله و قرینه ، انسان پیرو دین و آئین دوست و همنشین خود میباشد [1]». 

تو اول بگو باکیان زیستی            من آنگه بگویم که تو کیستی ؟ 

 هرسخنی را برای گفتن ونوشتن انتخاب نکنیم ! بلکه بهترین هارا انتخاب نماییم(هم خوب سخن بگوییم و هم سخن خوب بگوییم) ؛ زیرا بنا به فرمایش امیرمومنان علی(علیه السلام):« سخن در بند انسان است تا وقتی نگفته باشد اما وقتی گفت ، انسان در بند سخنش قرار می گیرد [2]».

 پس در انتخاب سخن دقت کنیم ، تا گرفتار زبان و قلم خود نشویم .

 هرجایی را برای رفتن انتخاب نکنیم ! زیرا امام صادق(علیه السلام فرمود:« من دخل موضعا من مواضع التهمه فاتهم لا یلومن الا نفسه ، هرکس در جایی وارد شود که نباید برود ، اگر مورد اتهام قرار گرفت ، ملامت نکند جز خودش را [3] ». چون با انتخاب خود رفته است. 

و... 

بطورکلی ، ملاک ومعیار در کیفیت انتخاب این است که قبل از انتخاب و تصمیم بر هرکاری ، آینده اش را باید سنجید و پیامد های احتمالی آن را درنظر گرفت ، بعد اقدام کرد. چنانکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود:« هرگاه برای انتخاب وانجام کاری تصمیم گرفتی ، آینده اش را ببین ، اگر خیر است و رشد و سعات ، اقدام کن و اگر شر است و گمراهی  ، آن را واگذار [4]». 

 خلاصه این که لحظه لحظه زندگی خصوصی و اجتماعی ما ، عرصه ای انتخابات است ، پس در انتخاب های مان دقت کنیم ؛ زیرا انسان در گرو انتخاب هایی است که در زندگی خود انجام می دهد. 

نتیجه گیری 

انتخابات که فلسفه ی برگزاری آن حاکمیت مردم برسرنوشت زندگی سیاسی و اجتماعی خودشان است ، از اهمیت بسیار بالا برخوردار است ، به گونه ی که رشد و شکوفایی یک جامعه را می توان معلول  مدیریت و سیاست گزاری های حاکمان و مسئولان باکفایت وشایسته ، دانست که از طریق انتخابات سالم ، شفاف و دموکراتیک روی کار آمده اند ، همان طور که در عدم انتخابات یا انتخابات همراه با تقلب ، قضیه بر عکس خواهد بود.  

بدون شک انتخابات یک فرایندی است که بدون اعمال باید ها ونبایدهای در آن ، فلسفه وچرایی انتخابات محقق نمی شود ، از این رو ، لازم است که درجریان انتخابات ، باید های مانند شایسته سالاری و لیاقت محوری ، رعایت اخلاق وادب اسلامی وانسانی ، حضور پرشور گسترده در پای صندوق های رای و استفاده از این حق طبیعی وانجام مسئولیت ملی ، انجام بگیرد و از نباید های مانند: ترتیب اثر دادن به شایعات و گمانه زنی ها وتحلیل های مغرضانه ، به خرج دادن تعصبات مذموم و گرفتار شدن در حصار تنگ نظری های کشنده ، ابراز حب وبغض های افراطی و شخصیت سازی های اغراق آمیز و همچنین سیاه نمایی های ظالمانه و... دوری شود . 

بی تردید در انتخابات ، شناخت معیار کاندید های اصلح وبرتر و انتخاب افراد با ملاک قرار دادن این معیارها، از ارکان انتخابات مفید و ثمر بخش در عرصه های مختلف زندگی مردم به شمار می رود وهدف از برگزاری انتخابات را ، محقق می سازد .

این نکته ی مهم در جریان انتخابات قابل دقت است که در انتخابات زندگی خصوصی خود نیز، همانند انتخابات مسئولین سیاسی توجه داشته باشیم و دنبال انتخاب اصلح وبرترین ها باشیم. 



[1] - محمد بن یعقوب کلینی ، الکافی (ط - الاسلامیه) ، ج 2 ، ص 375 . 


[2]  - نهج البلاغه ، حکمت 381 .


[3] - محمد بن علی ابن بابویه ، الامالی( للصدوق) ، ص 497 .  


[4] - محمدبن علی ابن بابویه ، من لایحضره الفقیه ، ج4 ، ص 410 – 411 .