خانه ی کیدوساکی و شش اصل تادائو آندو

20 تیر 1403 - خواندن 10 دقیقه - 301 بازدید

منتشر شده در مجله معمار، شماره 145

 خانه ی کیدوساکی و شش اصل تادائو آندو

Kidosaki house and Tadao Ando’s six principles

محمد امین طاهری

تادائو آندو معماری شناخته شده است که بسیاری او را با آثاری مانند کلیسای نور، کلیسای روی آب و سایر آثار شاخص و سبک معماری منحصر به فردش به یاد می آورند اما در کنار اینها، زندگی شخصی او نیز جنبه های جذاب بسیاری را در برمی گیرد. معماری که تحصیلات آکادمیک ندارد؛ جوانی که فقط در 28 سالگی دفتر خود را راه اندازی می کند و در دانشگاه های توکیو و هاروارد مشغول به تدریس می شود؛ راننده ی کامیون! نجار! نوجوانی که برای سفر کردن به مشت زنی روی می آورد و نوزادی که در میانه ی جنگ جهانی به مادر بزرگ مادری سپرده می شود تا از جنگ، جان سالم به در ببرد. تمامی جنبه های عجیب و هیجان انگیز زندگی در سرگذشت آندو وجود دارد اما رویکرد و زبان معماری اش به قدری منحصر به فرد بوده است که می توان به همین میزان بازگو کردن از زندگی شخصی او بسنده کرده و به سراغ معرفی یکی از آثار شاخص او، خانه ی کیدوساکی رفت. پیش از تحلیل و معرفی این اثر اما لازم است مقدمه ی کوتاهی درباره ی واژگان کلیدی در فرآیند طراحی معماری آندو، بیان شود. او جهان معماری خود را مبتنی بر شش اصل اساسی به شرح زیر بنیانگذاری می کند:

· خانه (مبدا[1])

· نور

· لبه ی شهری[2](فضای سفید)

· خوانایی فضای معماری

· باززنده سازی

· مشارکت و پرورش[3]




خانه: مبدا و سرآغاز معماری از خانه ای سرچشمه می گیرد که بنیادی ترین فعالیت انسانی یعنی "زندگی" را به تصویر بکشد. بهره گیری از احجام هندسی ساده و همزیستی انسان با طبیعت نمادین، سازوکار اصلی این روند به حساب می آیند. آندو معتقد است چالش اصلی اش برای پاسخ به این سوال که معماری چیست؟ هنوز از طریق جستجو در معنای خانه ادامه دارد.

نور: هر اثر و عملکرد معماری، نور مطلوب منحصر به خود را طلب می کند. طراحی نور ممکن است ساده به نظر برسد اما گاهی در محدودیت هایش گرفتار می شود. به عنوان مثال در کلیسای نور تلاش اصلی برای رسیدن به این مفهوم در عالی ترین سطح صورت گرفته است.

لبه ی شهری: « چریک شهری» نامی است که آندو برای خود برگزیده است و بر همین اساس همواره سعی دارد در مقیاس شهری، فضایی را برای حضور انسان فراهم آورد که خود، آن را فضای سفید می نامد.

خوانایی فضای معماری: موضوع ثابت در طراحی معماری این است که همیشه فضای ساخته شده با طبیعت احاطه و ادغام شده است. در سری پروژه های ناوشیما[4] بر مبنای همین اصل خوانایی، سعی شده تا فضایی خلق شود که بستر گفتگوی انسان با هنر و طبیعت را فراهم سازد.

باززنده سازی: «تولد دوباره» به این معنی که قدیم و جدید در یک تعالی عالی در کنار هم قرار بگیرند. باززنده سازی به معنای حفظ کردن کهنه و یا رنگ آمیزی مجدد نیست. گفتگوی بین کهنه و تازه زمانی اتفاق میوفتد که زمان از گذشته به حال و آینده متصل شود تا فضا جان تازه ای بیابد.

مشارکت و پرورش: به منظور رخ دادن صحیح معماری، مشارکت نقشی اساسی ایفا می کند؛ به این معنی که برای توسعه ی صحیح، معمار باید زمانی کافی در کنار شهروندان سپری کند. فعالیت هایی که به منظور توسعه ی اجتماعی در اوزاکا و توسعه ی پایدار محیط زیستی در خلیج توکیو توسط آندو انجام شده است نمونه هایی موفق از این ایده محسوب می شوند.



ظهور و بروز این شش مولفه به فراخور موقعیت و عملکرد، با شدت و ضعف، در بسیاری از آثار آندو دیده می شود. بسته به ظرفیت و شرایط یک کاربری، ممکن است کنکاش در معنای خانه، بکارگیری نور و خوانایی فضا در پروژه ای با عملکرد مسکونی پر رنگ تر جلوه کند در حالی که مضمون مشارکت و فضای سفید در مقیاس شهری ملموس تر باشد اما خانه ی کیدوساکی در میان آنها از شرایط متفاوتی برخوردار است. طراحی این پروژه توسط هیروتاکا کیدوساکی، که خود از معماران نام آشنای توکیو به حساب می آید به آندو سپرده می شود؛ به جهت اینکه معتقد بود که اگر بنا بود به طراحی اقامتگاهی برای خود و خویشاوندانم بپردازم ممکن بود باعث شود که آنها صریح و بی پرده تمایلات و خواسته های خود را بروز ندهند، اما زمانی که خود، در راس گروه کارفرما قرار داشته باشم می توانم تمام سعی خود را در راستای بازتاب دادن تمایلات تمام افراد خانواده به معمار به کار ببرم. رویکرد حرفه ای کارفرما که خود معمار با تجربه ای است در کنار خلاقیت آندو منجر به شکل گیری صحیح فرآیند طراحی معماری و پیدایش یک محیط مسکونی ایده ال شده است که هم نیازهای ساکنان را برآورده ساخته و هم بازتاب اجرای دقیق ایده های معمار است.



خانه ی کیدوساکی در زمینی به مساحت 610 متر مربع در شهر توکیو، بین سال های 1982 تا 1986 توسط تادائو آندو طراحی و اجرا شد. مجموع فضای ساخته شده 556 متر مربع است که در سه طبقه، زیربنای 351 را شامل شده و با فرم مربع در مرکز حیاط قرار گرفته است. ایده ی اولیه طراحی این خانه بر اساس کانسپتی شکل گرفت که به دنبال خلق فضایی پیچیده و منحصر به فرد، در قالب ترکیب چند مربع ساده بود. علاوه بر مساله ی ایجاد حیاط های شخصی در طبقات به منظور حریم گذاری، نورگیری و دید و منظر مناسب از طریق استفاده از پنجره های متنوع با ابعاد مختلف، به سمت حیاط های خصوصی میسر شده است. ورودی خانه به امتداد یک دیوار بتنی منحنی، منتهی می شود که ساکنان را به محض ورود با دو سطح متفاوت رو به رو می کند که دسترسی به طبقه ی همکف و اول را از طریق پلکانی یکسان، و زیر زمین را به وسیله ی راه پله ی مجاور ممکن می سازد. این اقامتگاه برای زندگی سه خانواده در نظر گرفته شده است که شامل یک زوج جوان - ساکن بالاترین طبقه - و والدین آنها در طبقات دیگر است. چالش اصلی، ایجاد دسترسی های مجزا و حفظ حریم خصوصی در حین ارتباط بین تمامی کاربران بود که آندو سعی کرد به وسیله ی ایجاد حیاط های کوچک به این مساله پاسخ دهد. ایده ی این حیاط ها از الگوی خانه های سنتی چوبی ژاپنی گرفته شده اما استفاده از بتن به جای چوب این امکان را فراهم کرده تا حیاط ها در طبقات قرار بگیرند. این حیاط ها از طرفی، بستری برای حضور طبیعت می سازد و از طرف دیگر تبدیل به مفصلی برای تضمین حفظ حریم خصوصی هر سه خانواده می شود. باغچه ها با بوته های انگور و درختچه های کاشته شده، منظره ای ایجاد می کند که طی فصول مختلف، زمینه ای دلپذیر را برای زندگی روزمره فراهم سازد. نکته ی حائز اهمیت دیگر در طراحی این خانه پوسته ی صلب بتنی نمای ساختمان است؛ استفاده از بتن اکسپوز در این جداره - که امضای آندو محسوب می شود – در حالی که بازشویی در آن تعبیه نشده سبب شده است تا تمام نورگیری و تهویه ی ساختمان از پنچره های داخلی تامین شود و عمده ارتباط بصری خانه با درون بنا باشد تا بیرون.





با نگریستن به شش اصل معرفی شده در کنار بررسی کالبدی و تحلیل فضایی خانه کیدوساکی می توان انطباق و نمود این اصول را در طراحی این خانه پیگیری کرد. اصل نخست، به کنکاش معمار در بستر خانه، به منظور یافتن اصلی ترین فعالیت انسانی یعنی همان "زندگی" باز می گردد. آندو برای رسیدن به این هدف، احجام خالص و طبیعت ساده شده را با ترکیب دقیقی از بتن، چوب و شیشه در هم می آمیزد تا قاب زیبایی از طبیعت در حال دگرگونی را برای ساکنان فراهم کند که در بازی نور تلطیف شده و سایه، جلوه ای دو چندان به خود می گیرد. در بخش ورودی ساختمان مساحتی به شهر اختصاص داده شده است که علاوه بر تعریف ورودی، به تعبیر آندو، فضایی سفید تولید شده است که مفصل ارتباطی خانه و شهر است. ارتباط و گفتگویی که ساختمان با محیط اطرافش برقرار می کند سبب شده است هر دو اصل خوانایی فضای دورنی و بیرونی و باززنده سازی اتفاق افتد. از آنجایی که موضوع پروژه طرح مرمتی نبوده، هر دو اصل در قالب کلیت بنا و در مقیاس سایت، مد نظر قرار گرفته است؛ بدین صورت که فضای ساخته شده در حین ارتباط با محیط و واحدهای همسایگی، با حفظ اصالت و تشخص خود تلاش می کند گفتگوی میان نو و کهنه را احیا کند. در خصوص اهمیت مشارکت هم می توان به نظر هیروتاکا کیدوساکی اشاره کرد که معتقد است آندو توانسته بهترین پاسخ را برای این پروژه بیابد. کیدوساکی با توجه به تجربه و دانش معماری خود زمان زیادی را برای ارزیابی خواسته های اعضای خانواده ی خود صرف کرد و تلاش کرد تا طی جلسات متعدد این نیازها را به آندو منتقل کند. هرچند آندو در به ثمر رساندن نظرات کارفرما و برقرار کردن ارتباط صحیح با آنها موفق عمل کرده اما به نظر می رسد مفهوم مشارکت و پرورش برای آندو در مقیاسی بزرگتر و در قالب فعالیت یک معمار به عنوان یک فعال اجتماعی معنا می دهد.



[1]Origin – همینطور به معنای سرچشمه و ریشه

[2] به زبان ژاپنی Yohaku no kūkan. می توان این مفهوم را به فضای مکث شهری نیز تعبیر کرد؛ مفصلی در جداره ی شهری برای برقراری ارتباط انسان با شهر که در معماری ایران مورد مشابه آن پیرنشین است. در زبان انگلیسی Margin space و Blank space ترجمه شده است.

[3]در زبان انگلیسی Rear ترجمه شده است.

[4] طراحی، توسعه و تکمیل این مجموعه پروژه بیش از سی سال طول کشید. از این جزیره به عنوان عبادتگاه هنر یاد می شود که در منطقه کاگاوا قرار دارد.