تاب آوری زیست محیطی و توسعه پایدار

16 آبان 1403 - خواندن 9 دقیقه - 60 بازدید
تاب آوری زیست محیطی و توسعه پایدار


سرمایه طبیعی حیاتی مورد بازبینی قرار گرفت: تاب آوری زیست محیطی و توسعه پایدار
Ecological resilience and sustainable development

حفظ سرمایه طبیعی حیاتی یکی از اهداف مهم توسعه پایدار است. سرمایه طبیعی، انتقادی مفهومی چند بعدی را نشان می دهد، زیرا چارچوب های مختلف رشته های علمی و گروه های اجتماعی مختلف را در ارزش گذاری طبیعت منعکس می کند.

این مقاله به بررسی مفهوم سرمایه طبیعی حیاتی و بررسی رابطه آن با مفهوم تاب آوری اکولوژیکی می پردازد.


من (نوسنده مقاله) پیشنهاد می کنم که تاب آوری بوم شناختی می تواند کمک زیادی به تعیین «نقاط زیست محیطی» بخش های تجدیدپذیر خاص سرمایه طبیعی کند. به طور خاص، من پیشنهاد می کنم که درجه تاب آوری اکولوژیکی با درجه تهدیدی که اکوسیستم ها در معرض آن هستند رابطه معکوس دارد.

مفهوم تاب آوری اکولوژیکی ممکن است مکمل سایر اقدامات، مانند یکپارچگی یا آسیب پذیری، در تخمین درجه تهدیدی باشد که اکوسیستم های خاص در معرض آن قرار دارند.

برآوردهای تجربی تاب آوری بوم شناختی معیار دیگری را به منظور ایجاد یک مفهوم جامع و روشن از سرمایه طبیعی حیاتی اضافه می کند.


مقدمه

توسعه پایدار یکی از چالش های کلیدی قرن بیست و یکم را نشان می دهد (ساکس، ۲۰۰۵، کلارک، ۲۰۰۷).

حتی اگر یک اجماع سیاسی گسترده در مورد ایده اصلی پایداری وجود دارد، توافق علمی در مورد سوال کلیدی “چه چیزی را حفظ کنیم؟” (دابسون، ۱۹۹۶، NRC (شورای تحقیقات ملی)، ۱۹۹۹، کیتس و همکاران، ۲۰۰۵) دور از افق این که چه نوع سرمایه، یعنی سرمایه طبیعی (مانند اکوسیستم، هوا، آب)، سرمایه طبیعی کشت شده (مانند مزارع ماهی قزل آلا، کارخانه های شراب سازی)، سرمایه انسان ساخته (مثلا زیرساخت)، سرمایه اجتماعی (مثلا نهادهای سیاسی)، سرمایه انسانی سرمایه (به عنوان مثال مهارت ها، آموزش) و سرمایه دانش باید به نفع نسل های فعلی و آینده حفظ شود (کوستانزا و همکاران، ۲۰۰۷).

در این سطح مفهومی از علم پایداری، اساسا دو موقعیت برای اعتبار مبارزه می کنند (نک: Neumayer, 1999, Ott and Döring, 2004). پایداری ضعیف معتقد است که مطلوبیت (یا رفاه) باید در مقیاس های زمانی بین نسلی حفظ شود. در این مفهوم، سرمایه طبیعی و سرمایه انسان ساخته به عنوان جایگزین در فرآیندهای تولید خاص در نظر گرفته می شوند.

در نتیجه، موجودی سرمایه طبیعی می تواند تخلیه شود، مگر اینکه مطلوبیت در طول زمان در حال کاهش باشد (ر.ک. Pezzey, 1992, Norton and Toman, 1997).



در مقابل، پایداری قوی بیان می کند که سرمایه طبیعی و سرمایه انسان ساخته باید مکمل یکدیگر نگریست. ما موظف هستیم هر نوع سرمایه را در طول زمان دست نخورده نگه داریم. بنابراین، کل موجودی سرمایه طبیعی باید در بلندمدت برای نسل های فعلی و آینده حفظ شود (دالی، ۱۹۹۶).

مفهوم سرمایه طبیعی حیاتی به عنوان یک مبادله بین این دو موقعیت افراطی پدیدار شد. این نشان دهنده بخشی از سرمایه طبیعی است که عملکردهای مهم و غیرقابل جایگزین زیست محیطی را انجام می دهد، یعنی خدمات اکوسیستم (جکس، ۲۰۰۵) که نمی تواند با انواع دیگر سرمایه جایگزین شود (دی گروت و همکاران، ۲۰۰۳، دیتز و نویمایر، ۲۰۰۷).

نمونه های نمونه شامل خدمات ضروری اکوسیستم، مانند منابع آب شیرین، تنظیم آب و هوا و خاک های حاصلخیز است (MEA، ۲۰۰۵). این اهمیت برای کیفیت زندگی و بقای انسان است که سرمایه طبیعی حیاتی را به چنین هدف مهمی از پایداری تبدیل می کند.

بنابراین، سرمایه طبیعی حیاتی بخشی از محیط طبیعی را نشان می دهد که باید در هر شرایطی به نفع نسل های حال و آینده حفظ شود. علاوه بر این، شناسایی و مدیریت سرمایه طبیعی حیاتی ابزاری امیدوارکننده برای یک رویکرد صحیح به سیاست زیست محیطی است (اکینز و همکاران، ۲۰۰۳). از این رو، تلاش برای مفهوم سازی واضح «سرمایه طبیعی حیاتی» ارزش تلاش را دارد.

با این حال، سردرگمی مفهومی بسیار زیاد است، زیرا بسیاری از رشته های علمی و گروه های اجتماعی دیدگاه خود را در ارزش گذاری طبیعت ارائه می کنند.

در واقع بسیار نامشخص است که چه چیزی سرمایه طبیعی را «مهم»، «غیر قابل تعویض» و بنابراین «بحرانی» می کند. به عبارت دیگر، این که کدام معیار برای انعکاس یا بازتاب «انتقاد» مناسب است، بحث برانگیز است.

آیا اهمیت اکولوژیکی ما برای زیستگاه های خاص به دلیل درجه بالایی از غنای گونه ای یا «طبیعی بودن» است؟ آیا این ارزش اقتصادی است که برخی از خدمات اکوسیستمی برای جامعه بشری به ارمغان می آورند؟ یا این ارتباط فرهنگی-اجتماعی «چشم انداز» است؟

نکته مهم در اینجا این است که ما برای ارزیابی بحرانی بودن سهام سرمایه طبیعی نیاز فوری به معیارهای مستدل داریم (مک دونالد و همکاران، ۱۹۹۹، اکینز و همکاران، ۲۰۰۳).


این مقاله به بررسی پیوند بین مفهوم تاب آوری بوم شناختی و سرمایه طبیعی حیاتی می پردازد. من بیان می کنم که برآورد تجربی تاب آوری بوم شناختی می تواند کمک زیادی به ارزیابی «نقد اکولوژیکی» بخش های خاصی از سرمایه طبیعی تجدیدپذیر کند.


به طور خاص، من پیشنهاد می کنم که میزان تاب آوری را می توان برای تخمین درجه تهدیدی که اکوسیستم های خاص مستعد آن هستند مورد استفاده قرار داد. بنابراین مفهوم تاب آوری اکولوژیکی یک معیار مهم دیگر را برای ایجاد یک مفهوم جامع از بحرانی اضافه می کند.

مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است. بخش اول شرح کوتاهی از مفهوم تاب آوری بوم شناختی با تاکید بر سوالات مربوط به مفهوم سازی و اندازه گیری تاب آوری اکولوژیکی ارائه می دهد. متعاقبا، بخش دوم مفهوم سرمایه طبیعی بحرانی را مورد بازبینی قرار می دهد و رویکردی جامع به انتقاد را تدوین می کند.

بر اساس این بازتاب های مفهومی، بخش سوم پیوند بین مفهوم تاب آوری اکولوژیکی و مفهوم سرمایه طبیعی حیاتی را بررسی می کند. در نهایت، بخش چهارم با یافته های این مقاله به پایان می رسد.


مفهوم تاب آوری اکولوژیکی

در میان مفاهیم علمی که در حال حاضر در علم پایداری استفاده می شود، «تاب آوری» یکی از رایج ترین و موضوعی ترین مفاهیم است (به عنوان مثال، کیتس و همکاران، ۲۰۰۱، فولی و همکاران، ۲۰۰۵). ابتدا باید دو معنای متمایز از این واژه را از هم تفکیک کرد. اولین مورد به دینامیک نزدیک به تعادل اشاره دارد و به عنوان زمان مورد نیاز برای بازگشت یک سیستم به نقطه تعادل پس از یک رویداد اختلال تعریف می شود. این “تاب آوری مهندسی” (هولینگ، ۱۹۹۶) ابداع شده است و تا حد زیادی با


سرمایه طبیعی انتقادی: چند نکته مفهومی

مفهوم سرمایه طبیعی بحرانی توسط ترنر (۱۹۹۳) به دنبال تئوری سرمایه در علم اقتصاد توسعه داده شده است (برای اصطلاح “سرمایه” اکینز و همکاران، ۲۰۰۳ مراجعه کنید).

با پروژه اخیر اتحادیه اروپا CRITINC (ر.ک. Ekins, 2003, Ekins et al., 2003) توجه زیادی به خود جلب کرد و در چندین کشور اتحادیه اروپا مانند فرانسه (Douguet and O’Connor, 2003) و بریتانیا به کار گرفته شد. (اکینز و سایمون، ۲۰۰۳). تشریح های زیر در این بخش باید به عنوان مکمل کار صوتی CRITINC در نظر گرفته شود


تاب آوری زیست محیطی و سرمایه طبیعی حیاتی

رابطه بین تاب آوری اکولوژیکی و سرمایه طبیعی حیاتی چیست؟ کار قبلی چندین پیوند از تاب آوری زیست محیطی را با بحران تعیین کرد.

به عنوان مثال، Serrão و همکاران. (۱۹۹۶) به بحرانی بودن محیط اشاره می کنند، یعنی وضعیتی از طبیعت که در آن میزان تخریب محیط زیست از آستانه ای فراتر می رود که سطوح فعلی رفاه اجتماعی ممکن است پشتیبانی نشود. حتی با وجود اینکه هیچ اقدام واضحی پیشنهاد نشده است Serrão و همکاران.


نتیجه گیری

این مقاله نتیجه می گیرد که مفهوم تاب آوری بوم شناختی می تواند کمک زیادی به مشخص کردن «نقد اکولوژیکی» بخش های خاصی از سرمایه طبیعی کند (همچنین به Deutsch et al., 2003 مراجعه کنید).

برآورد تجربی تاب آوری اکولوژیکی نشان دهنده معیاری برای تخمین درجه تهدیدی است که یک اکوسیستم در معرض آن قرار دارد. به طور خاص، من پیشنهاد می کنم که درجه تاب آوری اکولوژیکی یک اکوسیستم با درجه تهدید آن رابطه معکوس دارد.


Ecological resilience and sustainable development

The maintenance of critical natural capital is an important objective of sustainable development

Critical natural capital represents a multidimensional concept, as it mirrors the different frameworks of various scientific disciplines and social groups in valuing nature. This article revisits the concept of critical natural capital and examines its relation to the concept of ecological resilience

I propose that ecological resilience can help a great deal in specifying the ‘ecological criticality’ of specific renewable parts of the natural capital. More specifically, I suggest that the degree of ecological resilience is inversely related to the degree of threat ecosystems are prone to

The concept of ecological resilience may complement other measures, such as integrity or vulnerability, in estimating the degree of threat specific ecosystems are exposed to. The empirical estimates of ecological resilience add a further criterion in order to build a comprehensive and clear conception of critical natural capital