باور عمومی متولیانِ امرِ آموزش این است که تخلفات دانش آموز به مثابه هنجارشکنی های مشابه به هم است و هریک از مصادیق مربوط به تخلفات دانش آموزان باید براساس تنبیهات ذکرشده در مقررات پاسخ داده شوند. در نگاهِ سنتی و رویه ی تثبیت شده ی کنونی ، مدیران و سایر کارکنان مدارس تمامی تخلفات را از یک نوع می پندارند و آن را رفتاری خلاف قانون می شناسند. این در حالی است که بایستی بین تخلفات طبیعی(ذاتی) و تصنعی (ساختگی) تفکیک قائل شویم. دسته ی اول تخلفاتی هستند که در تمامی نظام های آموزشی دنیا و در هر زمانی به عنوان رفتاری قبیح شناخته شده اند و دسته ی دوم بر اساس معیارهاییهم چون فرهنگ و عرفِ هر منطقه ای تخلف انگاشته شده اند. در مبنای شناسایی این دو نوع تخلفات تفاوت عمیقی وجود دارد که باید به این تفاوت ها توجه و برای پاسخ مناسب به آنها نیز اصولی مورد توجه قرار گیرند. در شناسایی
تخلفات طبیعی ، نوعی نگاه مطلق گرایانه حاکم است ، اما
تخلفات تصنعی کاملا نسبی هستند و معیارهای زمان و مکان نقش مهمی را در شناسایی آنها ایفاء می کنند. اولیاء و کنش گران عرصه ی تعلیم و تربیت باید ضمن توجه به تفاوت این دو دسته از تخلفات ، تدابیری متناسب با هریک اتخاذ نمایند.