زمینه مسأله: در قلمروی روانشناسی اجتماعی، کمتر سازهای میتوان یافت که به اندازه ی «ناهماهنگی شناختی» مناقشه برانگیز بوده و منجر به پژوهش های متعدد شده باشد.
ناهماهنگی شناختی وضعیتی را شرح می دهد که در آن دو یا چند شناخت (شامل نگرش، باور، ارزش و رفتار) به نحوی در تعارض قرار دارند که یکی متضاد با دیگری واقع می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی
ناهماهنگی شناختی براساس سبک های حل مسأله در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رودهن در سال تحصیلی 98-197 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کاربردی و در زمره تحقیقات توصیفی و همبستگی است. جامعه ی آماری این پژوهش متشکل از تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رودهن بود که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بود. حجم نمونه نهایی 200 نفر (100 نفر مرد و 100 نفر زن) تعیین شد. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت غیرتصادفی و در دسترس انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه برانگیختگی و کاهش ناهماهنگی هارمون-جونز و سبک های حل مسأله کسیدی ولانگ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: بررسی ضرایب رگرسیون نیز نشان داد که از سبک
حل مسأله کارآمد (p<0/05؛ β=-0/191) به صورت منفی و در سطح 0/05 و سبک حل مسأله
ناکارآمد (p<0/01؛ β=0/287) به صورت مثبت و به ترتیب در سطوح 0/05 و 0/01
ناهماهنگی شناختی را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: می توان این گونه نتیجه گرفت که سبک های
حل مسأله کارآمد و
ناکارآمد می تواند در کاهش یا افزایش ناهماهنگی های شناختی نقش مهمی داشته باشد.